ای قضای نیامده، خواهشاً رحمی!
هواداران پس از سالها مفهوم سکوهای آزادی دوباره به ذهنهایشان خطور کرد.
به گزارش سایت پیروزی دیلی، پرسپولیس برانکو مثل یک صاعقه، در یک شهر غرق در ظلمت بود. آن روزهایی که برانکو نتیجه نمیگرفت و حمایت میشد را صد البته تاریخ در آینده بارها روایت خواهد کرد، اما چیزی که حال ما داریم میبینیم مشتی نگرانی از یک نسل است که راحتترین قهرمانی تاریخ لیگ برتر را کسب کردند و بعد از مدتها طلسم 8 تیم برتر آسیا را شکستند. نگرانیم و در این راه ذرهای لغزش میتواند این نسل را به سراشیبی سقوط بکشاند. نگرانیم آقایان! مخاطب، بازیکنان پرسپولیس که حق بلاشک خود را میطلبند نیست، مخاطب ما مسئولان تیم که غرق در یک دنیا بدهی شدهاند نیست. اصلاً مخاطب ما وجود خارجی ندارد! باید دو کلام با قضای تیممان صحبت کنیم.
هواداران پس از سالها مفهوم سکوهای آزادی دوباره به ذهنهایشان خطور کرد، دوباره آن ترسها از تیم اول پایتخت سراغ رقبا آمد. پرسپولیس برانکو تیمی بود که لخویا شکست ناپذیر را به زانو زدن وادار کرد، آنهم درآن دمای جان سوز! پرسپولیسی که نماد جعلی آبیهای تهران را دفن کرد. پرسپولیسی که بازیکن الهلال لب به ستایشش میگشاید، از این که بعد از مدتها تیمی پیدا شد و جلویشان دست و پا بسته بازی نکرد. برای برد آماده بود، برای به خاک مالیدن پوزه رقبا! ای قضای نیامده، خواهشاً رحمی!
این پرسپولیس را اشکها و حمایت لیگ پانزدهم، شور و شعفهای لیگ شانزدهم ساختهاست. به بازیکنی که پولش را میخواهد، به مدیری که چنتهاش خالیست کم لطفی نکن! هوادار رمق از صفر شروع کردن را ندارد، چه برسد به بازیکنان. ای قضای نیامده خواهشاً رحمی!
نمیخواهیم غصه دیروزمان را بخوریم، از این که یک مهدی طارمی داشتیم که در هر حالت یک گل برای حریفان کنار میگذاشت، از سد سیدجلال، از فرارهای احمدزاده، از مهندسیهای مسلمان، از تلاش کمال، از پرتابهای بیرانوند، از دریبلهای محرمی، از همه فن حریف بودن ماهینی، از خستگی ناپذیری امیری! طاقتش را نداریم، ای قضای نیامده خواهشاً رحمی!
این آتش زیر خاکستر تیم را همه میبینیم. گلهای هم نیست. ولی هوایشان را داریم، آنها سرمایههایی هستند که شاید دیگر تکرار نشوند، نباید به این راحتیها از دست بروند. حیف است؛ حیف! چه تضمینی است که امثال برانکو دوباره پیدا شوند و تیم را از حضیض به اوج برسانند. چه تضمینی هست که امثال محمد انصاری پیدا شوند؟ ای قضای نیامده خواهشاً رحمی!
اما سخن آخر ای قضای نیامده، امیدواریم باب طبعمان باشی. اما اگر بدون رحم بر تیممان تاختی این را بخوان و بدان که حکایت با سالیان گذشته که موفقیت همیشه با تو بود، تفاوت دارد. اینبار روبروی تو هواداران سابق که برد و باخت تیمشان به یک شادی و غم لحظهای خلاصه میشد، نیست. در وصف آنها برگرد به دربی فصل گذشته و بازی بعدش با سپاهان، برگرد به آخرین بازی لیگ پانزدهم. در آخر یک نصیحت برادرانه به تو؛ از آنها بترس!
**حسین رضایی