حیدری: کسی که 60 بار تا صبح از خواب میپرد، دلش به حال این مملکت میسوزد
سالها از اتمام دوره قهرمانی علیرضا حیدری میگذرد، او بعد از 6 مدال جهانی و المپیک بار دیگر به میان مردم بازگشته و حالا در اینستاگرامش بیشتر به مسائل اجتماعی و مردم میپردازد. او همیشه نگاه متفاوت و نقادانهای به همه چیز دارد، سطحی از چیزی نمیگذرد، درست مثل روزهای قهرمانیاش.
کسی که یک المپیک را بیتفاوت پشت سر میگذارد و یک المپیک هم 5 روز مدال برنز را از گردنش درنمیآورد. او علیرضا حیدری است، یک آدم متفاوت؛ این مصاحبه را بخوانید:
- این روزها همه حرفها حول محور جامجهانی میگذرد. شما هم این رقابتها را دنبال میکنید؟
غیر از بازی ایران، چند بازی دیگر را هم دیدم، بلژیک، کرواسی و آلمان تیمهای خوبی به نظرم آمدند، فکر میکنم آلمان بالا بیاید.
- همه از صعود تیم ملی حرف میزنند، شما چطور فکر میکنید؟
نمیدانم، ولی من فکر میکردم اینطور بازی کنیم. یک سری آدمها جوی درست کرده بودند که انگار ایرانیها دست و پایشان قطع شده و نمیتوانند بازی کنند! قبلا فوتبال متعلق به اروپا بود چون خاورمیانه، آسیا و آفریقا پول نداشتند، اما در این مناطق هم سرمایهگذاری شد و اینها هم به روز شدند، ترکیه به تیمهای خوب پیوست، کرهجنوبی و ژاپن هم به مراحل بالای جامجهانی رسیدند، چون اینجا هم پول خرج فوتبال شد و سرمایهگذاری کردند اما هنوز این جو عمومی را درست کردهاند که توقع مردم را پایین نگه دارند که اگر یک مساوی هم بگیریم خوب است. البته با اسپانیا خوب بازی کردیم اما مراکش را باید میبردیم. ورزش همیشه یک سرش برد است و یک سر آن هم باخت، اما در حالت کلی امروز همه روی فوتبالشان کار کردهاند و فاصلهها آنقدری نیست که در گذشته بود. فقط مشکل این است که یک جوری وانمود میکنند که انگار آنها از یک دنیا دیگر آمدهاند و این اصلا درست نیست. کل این 4 سال را اینطور گفتند، البته این حرف را در همه زمینهها میزنند، تازه من فکر میکنم در بازی با مراکش تیم ایران در اندازه خودش بازی نکرد، اما خب مردم خوشحال شدند.
- اتفاقا پیروی حرف شما، خیلی از اهالی فن نسبت به بازی با مراکش انتقاد داشتند.
بگذارید یک مثالی بزنم، دوی 100 متر در 100 سال اخیر از 10 و نیم ثانیه به 9 و نیم رسیده و طی این همه سال هنوز از این کمتر نشده است چون شرایط فیزیکی آدمها نزدیک به هم هست و اینقدر نیست که فاصلهای چشمگیر را ایجاد کند، فوتبال هم همین است، همه آدمند، یک نفر مگر چقدر میتواند از بقیه جلوتر باشد؟ من فکر میکنم اعتماد به نفس مردم ما پایین آمده، هر کسی هم حرف بزند احساس مینند آن آدم برخلاف آنها جهتگیری کرده، اما من فکر میکنم این فاصلهای که از آن صحبت میکنند در واقعیت درست نیست.
- یک بحثی هم که همیشه بین ورزشهای فوتبالی و غیرفوتبالی وجود داشته این است که وقتی فوتبال نتیجه میگیرد بقیه رشتهها نگران میشوند که باز هم کم توجهی به آنها بیشتر از قبل میشود و دوباره همه چیز میشود فوتبال.
فوتبال نباید سهم کشتی را کم کند، سهم سایر رشتهها را هم. به نظر من باید در وزارت ورزش و هر نهادی که در اینباره دخیل است، فوتبال را بگذارند یک طرف و بقیه رشتهها را هم طرف دیگر، اینجوری سهم هر فوتبال و سایر رشتهها مشخص میشود. واقعیت این است که فوتبال یک صنعت شده و طرفدارانش واقعا زیاد هستند، پس باید به آن رسیدگی شود، اما جامعه برای سلامتش به رشتههای دیگری هم احتیاج دارد. بیایند کلا فوتبال را از ورزش جدا کنند و سهم بقیه را هم بدهند، اما گاهی در نگاه بالادستیها و مدیران ارشد هم میبینیم که مثل عوام با فوتبال برخورد میکنند و وقتی یک همچین شرایطی پیش میآید سریع تبعیض قائل میشوند و همه چیز سمت فوتبال میرود، این فرق گذاشتن بد است، به نظر من میشود از ابتدای سال مشخص کرد اینقدر سهم فوتبال است و اینقدر سهم سایر رشتهها تا همه تکلیف را بدانند.
* با این بیتوجهیها ورزشکاران باهوش جای خود را در جامعه پیدا میکنند
اینکه فوتبال بلافاصله بعد از برد، پاداشش را بگیرد اما قهرمان المپیک برای رسیدن به جایزهاش باید 4 سال صبر کند، بد است. اگر نداری، پس برای فوتبال هم نباید داشته باشی یا اگر قرار است برای قهرمان المپیک به فرودگاه نیایی، نباید برای فوتبال هم به روسیه بروی. حالا شاید هم اینها سهوی باشد اما وقتی از بیرون به مسئله نگاه میکنی، اینها بیتوجهی است. من میگویم به فوتبال بدهند چون یک صنعت شده و همه طرفدارش شدهاند، اما در ورزش آماتوری که دولتی اداره میشود باید توجهات و هزینه کردن مساوی باشد، اگر سرمایه خصوصی بود میتوانست هرجا که دلش میخواهد هزینه کند. این بیتوجهیها و کمکاریها جوان را سرخورده میکند، بعدا میگویند چرا رفتی در شورای شهر، مجلس و فلان ارگان، اما اگر نروی، بعدا میپرسند چرا نیستی؟ این بیتوجهیها باعث میشود بچههای باهوش جای خودشان را در جامعه پیدا کنند و طبیعی است که این به نفع ورزش ما نیست. نمیگویم وقتی ورزش قهرمان تمام شد بگذارند او وزیر شود اما باید بتواند زندگی کند. متاسفانه برای قهرمانان ما برنامهای ندارند و هر کسی کاری هم انجام میدهد براساس توانایی خودش هست. یک سری سمت پول میروند، یک سری سمت دانشگاه، خلاف و... یک سری هم بدون تفکر و باشانس موفق میشوند و یک سری هم نمیشوند.
- اخیرا باز هم فدراسیون هر روز در مورد تعلیق احتمالی کشتی هشدار میدهد.
به نظر من خادم دیگر نباید چیزی بگوید. به خوب و بدش کاری ندارم اما این قانون مملکت ماست، بزرگترها وقتی نظرشان این هست، دیگر کاری نمیشود کرد. ما نمیتوانیم در خصوص چیزی که سیاست کشور است تحکم کنیم که چه جوری عمل شود. من به این موضوع کاری ندارم اما حرفم این است که اینجا مدال گرفتن خیلی اهمیت ندارد. جوانانی که سمت ورزش قهرمانی میآیند فکر میکنند مدال خیلی ارزشمند است، اما خودم وقتی ورزش را کنار گذاشتم متوجه شدم دغدغه این مملکت مدال گرفتن نیست. آنها همین همهمهها و شلوغیها بابت یک برد و... را میخواهند. قهرمان که تمام شد او را میگذارند کنار و تمام میشود. یعنی ورزش به نوعی زنگ تفریح شده، نگاه مسئولین به ورزش درست به اندازه زنگ تفریح در مدرسه بیاهمیت است. مثل زبان باز کردن بچه که وقتی تازه حرف میزند همه خوششان میآید و لبخند میزنند اما بعد که احتیاج به آموزش، حمایت و پرورش است، کنار میکشند. بعد که ورزش برای یک قهرمان تمام میشود، تازه میبیند با جایزه طلای المپیکش 5 متر آپارتمان هم نمیتواند بخرد، شغل ندارد، هرجا هم نمیتواند کار کند. اینهایی که امروز مدیران ما با نگاه یک بچه پایینشهری که دو تا ملَق زده نگاه میکنند، آینده این کشور هستند، کسی حق ندارد نگاه اینشکلی به آنها داشته باشد.
- برای همین است که قهرمانان غیر فوتبالی در دوره قهرمانی که شاید کمی بیشتر حرفشان خریدار دارد، دنبال شغل هستند.
ورزشکار سهمش از این جامعه فقط ورزش کردن نیست، باید زندگی هم بکند. واقعا حیف است که وقتی میخواهد بار بدهد، او را کنار می گذارند. ما بهترین استعدادهایمان را از دست میدهیم. جامعه مگر چقدر نیروی مولد دارد؟ شاید 2 درصد که ورزشکاران هم جزو آنها هستند. یا کسی که در المپیاد علمی مقام آورده، باید این آدم را از طلا گرفت اما حتی آزمایشگاه هم در اختیارش نیست. باید لااقل کاری باشد که او بتواند 5 تا 7 میلیون درآمد داشته باشد، اما مجموعهای که باید او را حمایت کند، تنها یک لوح تقدیر به او میدهد و میگوید برای من این تعریف شده که به شما لوح تقدیر بدهم! نگران جامعه هستم، نگران جوانانی که باید چه کسانی را انتخاب کنند و ببینند، باز زمان ما کلی آدم بود که میشد الگو قرار داد، اما امروز کسانی مورد توجه هستند که آدم تاسف میخورد. دو تا آدمی که با هم دعوا میکنند و کارشان به فحاشی میکشد و... مردم دارند این آدمها را نگاه میکنند.
* هیچطرفی نیستم، پول هم نگرفتهام؛ فقط ناراحتم
بحث من انتقادی نیست، نه چپم نه راست، اصلا آدم سیاسی نیستم، فقط ناراحتم. دلم میسوزد چون اینجا را دوست دارم، چون زحمت کشیدهام. ما پای این مملکت ایستادهایم، کسی که مثل ما زحمت کشیده باشد حرص میخورد. من جوانیام را دادم، دست و پا و کل بدنم آسیب دیده و تا صبح 60 بار از درد کتف، گردن، پا، دست و ... از خواب بیدار میشوم، تازه هنوز سنی هم ندارم. حق دارم نگران باشم تازه خداراشکر من که اوضاع مالیام خوب است برای عدهای که فقط درد و رنج ورزش مانده و این خیلی بد است. بعضیها از حرفهای من سوءتعبیر میکنند، درحالیکه من بچه ایرانم، نگاه من به قضایا انسانی و اجتماعی است به اندازهای که عقلم برسد. حالا برخی شاید بگویند حیدری ناراحت است چون پول و پستی نگرفته یا خوشحال است که اینها را گرفته، حرفهای من ممکن است به مذاق عدهای خوش نیاید، اما سعی میکنم واقعیات را بگویم. من هیچ طرفی نیستم، هیچ موقع هم نبودم.
* این فوتبال برای من دغدغه نیست، ما آدمها را فقط عوض میکنیم
حقیقتش را بگویم در این شرایطی که وجود دارد فوتبال خیلی دغدغهام نیست، اینکه یک-یک شویم یا یک-صفر ببریم. باید کاری انجام داد که خروجیاش 7-8 سال بعد معلوم شود. اینکه به خاطر 90 درصد دفاع کردن و 10 درصد کار هجومی خوشحال باشیم که یک-صفر به اسپانیا باختهایم برای من دغدغه نیست، حداقل برای من. من وقتی این را اتفاق خوبی میبینم که اصول کارمان درست شده باشد، مثل ورزش آلمان که همپای صنعت، سیاست و اقتصادش حرکت میکند و اینقدر بالاو پایین ندارد. آنها در روزهای باخت هم برنامه فردایشان مشخص هست، ولی برای ما بعد از باخت ورزشمان پر هست از عزل و نصبها، فقط آدمها را عوض میکنیم و برنامه همان هست که بود.
خبرنگار: مرضیه دارابی