باقری ها : جلد روزنامه پیروزی باعث شد لو برم!/لباس های زارعی را بردیم و درب را بستیم

باقری ها : جلد روزنامه پیروزی باعث شد لو برم!/لباس های زارعی را بردیم و درب را بستیم

نبی ا..باقری ها،مدافع سابق سرخها در گفتگویی متفاوت پاسخگوی سوالات ما بود.

به گزارش پیروزی دیلی، نبی ا... باقری ها یکی از مدافع های خوش اخلاق پرسپولیس ، خاطرات شیرینی از دوران فوتبالی اش دارد . باقری ها به عنوان یکی از میهمانان روزنامه پیروزی پاسخگوی سوالات متنوع و فان ما بود ؛ در مورد نبی باید بگویم بر خلاف دوران بازیگری اش که بسیار بی حاشیه و آرام در زمین فوتبال بود ؛ خارج از مستطیل سبز یک روی دیگری داشت که باور کردنی نیست! این مصاحبه را تا انتها بخوانید تا حساب شیطنت های مدافع شمالی و سابق سرخپوشان دست تان بیاید .

-از لحظه سال نو برای مان بگو ؟

خب در سال نو کرج خانه خودم خواهم بود ، لحظه بسیار خوب با شور و نشاط غیر قابل وصف . انشاءا... سال خوبی برای همه باشد .

-دست به عیدی دادنت خوب است یا عیدی گرفتی؟

از عیدی گرفتن که شانس نداشتیم ، کسی به ما عیدی نمی دهد اما خودم خوب عیدی می دهم از 5هزار تا 100 هزار تومان به ترتیب الویت دوستان و خانواده .

-پارسال چه آرزوی کردی ؟

من خیلی احساساتی هستم برای خودم آرزویی ندارم ، امسال هم آرزو می کنم اقتصاد مردم بهتر شود . مردم سخت زندگی می کنند امیدوارم شرایط زندگی برای مردم آسان شود .

-یک خاطره فوتبالی لطفا!

سالی که قهرمان شدیم یادم می آید سیزده بدر در شرکت واحد جشن گرفتیم، ترقه بازی می کردیم و حتی خیره خواه تا دل تان بخواهد حرکت موزون می آمد ! 2خاطره دیگر هم دارم تعریف کنم ؟!

-بفرمایید ؟ !

مسعود زارعی عادت داشت پول قرض می گرفت پس نمی داد من بی خبر بودم هر بار 50تومان 100تومان می گرفت پس نمی داد ؛ یک بار مهدی واعظی به من گفت به مسعود پول بدهی دیگر پس نمی دهد ! خلاصه 400 ، 500 هزار تومان طلب داشتم یک روز رفتیم اردوی کیش یک ساعت گرانقیمت داشت که یواشکی کش رفتم هرچقدر گفت تو برداشتی گفتم نه ! تا این که خواستم قرار دادم را تمدید کنم جلد همین روزنامه پیروزی عکس من را با ساعت دستم سبب شد لو برم ! ساعت را پس دادم و پولم هم پس نداد(خنده)

-خیلی جالب بود ! یک خاطره دیگر لطفا!

باز هم از مسعود زارعی بگویم ، دوره مدیریت حبیب کاشانی برای ایجاد نظم همه می بایست کت و شلوار می پوشیدیم یک بار در رختکن آمدیم لباس های مان را بپوشیم تمام لباس ها را جا به جا کرده بود برای یکی بلند بود یکی کوتاه ! جوراب ها را گره کرده بود خلاصه اذیت مان کرد . محمدرضا مامانی گفت مسعود وقتی در رختکن است لباس هایش را ببریم درب را قفل کنیم . پنج ، شش ساعت در رختکن زندانی بود ما هم رفته بودیم به تدارکات زنگ زده بود برایش لباس آورد (خنده)


  کلمه بازی !

قطبی: شوک بزرگ .

استیلی:بامعرفت .

مسعود زارعی: مرموز!

لاکچری: کریم باقری.

خوشتیپ: نیکبخت .

بدتیپ: محمد نصرتی!

خسیس: فراز فاطمی ( موز و سیب از زیر بالشت اش در می آورد به ما می داد!)


گفتگو از روزبه دلاور

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی