برای آنهایی که برانکو را بهم ریختند؛ یک سوزن هم به کیروش بزنید!
وقتی در این فوتبال که بازیکنانش چندماه پس از آویزان کردن کفشهایشان سرمربی مطرح ترین تیمها حتی تیم ملی می شوند، مربیان خارجی کارآمد حضور مییابند مایه خرسندی است و اجباری هم نیست که حتما یکی را برتر از دیگری بدانیم.
قصه، قصه چالش برانکو و کیروش است. شرایط به گونهای شده که یا باید طرفدار این یکی باشی یا آن یکی. غافل از اینکه هر دو به فوتبال ما اعتبار بخشیدهاند و پس از سال ها هم تیم ملی ایران به جمع قدرتهای اول آسیا برگشته و هم پرسپولیس دوباره به تیمی تحسین برانگیز تبدیل شده و بی شک نقش مربیان خارجی در وقوع این اتفاق غیرقابل انکار است.
خنده دار است اگر به طرفداری از کیروش بخواهیم انقلابی که برانکو در پرسپولیس ایجاد کرد را نادیده بگیریم و بیانصافی است که اگر طرفدار برانکو باشیم و بگوییم کیروش قدمی برای فوتبال ما برنداشته و تیم ملی ما در این سال های اخیر ره به جایی نبرده است.
نمیخواهیم با پیش کشیدن ماجراهایی که باعث شد بین این دو چهره تاثیرگذار در فوتبال ایران شکاف ایجاد شود نبش قبر کنیم و دنبال مقصر باشیم چرا که دردی هم دوا نمیکند. ما هم مثل خیلی های دیگر دلمان میسوزد، هم برای تیم ملی و هم برای پرسپولیس. ما هم علاقهای به درگیریها و مصاحبهها و بیانیههای تنش زا نداریم و از ته دل میخواهیم صلح برقرار شود(اگر اطرافیانشان بگذارند!) میخواهیم پرسپولیس و دیگر نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا بدرخشند و تیم ملی هم مقتدرانه دومین صعود پیاپی خود به جام جهانی را با همه ستاره های فوتبال از جمله ملی پوشان پرسپولیس جشن بگیرد.
در مورد اینکه طرفین ماجرا چقدر مقصر هستند و چقدر محق نیز به قدر کافی در این مدت مطلب نوشته شده است؛ نه اضافه وزن بازیکنان بعد از اردوی های تیم ملی(ادعای برانکو) حرفی از روی منطق به نظر میرسد و نه بیانیه پشت بیانیه و مصاحبه پشت مصاحبه و اخراج ملی پوشان پرسپولیس و تاکید بر کنار گذاشتن از سوی سرمربی تیم ملی آنها اقدامی قابل توجیه است.
ماجرا حالا به جای جالبی رسیده است. با ورود مدیران بالادستی ورزش قرار است مصالحه انجام شود و از طرفین درگیری خواسته شده به اظهارات تنش زای خود پایان دهند. این وسط اما یک جای کار می لنگد. برانکو که مدتهاست سکوت کرده و تمرکزش را روی تیم خودش گذاشته و حتی در اوج درگیریها برای تماشای بازی تیم ملی به ورزشگاه رفت تا حسن نیتش را نشان دهد، به حمایت از تیم ملی(مشخصا از روی اجبار) پرداخته تا قدم اول برای برقراری صلح تصنعی برداشته شود.
نگاهی به عکس هایی که از برانکو در روزهای اخیر چه در ایران و چه در مسقط منتشر شده نشان می دهد که مرد کروات عصبانی و دلخور است. او خود را شروع کننده این دعوا نمی داند اما حالا مجبور شده برای پایان دادن به آن پیشقدم شود. اما آیا کسی در این روزها پالس های مثبت از سوی طرف دیگر دعوا دریافت کرده است؟ آیا از نظر فدراسیون نشینها و حامیان رفتارهای کیروش همین که وی سکوت کند و بار دیگر به سراغ بیانیه و مصاحبه و پست فیس بوکی نرود کافی است؟
دوشنبه شب در برنامه 90 دلم برای مظلومیت برانکو سوخت. آنجا که مجری برنامه عنوان کرد برانکو در تازه ترین اظهاراتش(که دوست نداریم باور کنیم جملات خودش نبوده!) اعلام کرده از حرفهایش سوء برداشت شده و علیه تیم ملی موضعی نگرفته و حالا همه میخواهند صلح باشد و تیم ملی با حمایت همه جانبه راهی مسابقات دور برگشت مقدماتی جام جهانی شود.
انگار نه انگار که باید کیروش هم همین رویه را در پیش بگیرد و حرفهایی تازه و البته متفاوت بزند. کاش در کنار جوالدوزی که به برانکو زدهاند، سوزنی هم به مرد پرتغالی بزنند. مردی که سکوتش از رضایت نیست و هر آن ممکن است دوباره طغیان کند.
مهدی محمدی