بنا: به جای رسیدن به مدال المپیک خیلیها معتاد شدند و به زندان رفتند!
وحید بنا پای سوالات خبرنگار پیروزی نشسته است.
به گزارش پیروزیدیلی، اگر در فوتبال علی کریمی را داریم که با جسارت از درد مردم و مشکلاتشان میگوید، در جودو هم وحید بنایی حضور دارد که وقتی دید حرفهایش به جایی نمیرسد و تغییری در اوضاع و احوال جودوکاران ایجاد نمیشود در پیج اینستاگرامش فیلمی از خود منتشر کرد و در آن از مشکلات گفت. شهامت و شجاعت او در بیان مشکلات البته دردسرهای زیادی هم برایش ایجاد کرد، از جمله دادگاهی شدن و از دست دادن تیم ملی. او در آن زمان کاپیتان تیم ملی جودو بود، یکی از بهترینها که اگر شرایطِ این رشته مساعد بود، امروز مدالهای زیادی در کارنامهاش داشت. او همیشه سعی میکند از حقایق بگوید حتی اگر بداند که گفتن آنها برایش دردسرساز است. البته همین روحیه و جسارتش در بین مردم محبوبش کرد، به طوریکه درست در همان روزهایی که ورزشکاران در رسیدن به شورای شهرهایشان ناکام بودند او بیشترین رای را در شهرستان فسا آورد.
به بهانه ناکامیهای متوالی این روزهای جودوی ایران در مسابقات بینالمللی با وحید بنا صحبت کردیم، این گفتوگو را بخوانید:
- مدتهاست هر چه خبر از جودو رد میکنیم، مربوط به ناکامی و حذف است.
اگر بخواهم حرف بزنم که باز دردسر درست میشود، البته من دیگر آب از سرم گذشته است. اگر حرف میزنم باید حقایق را بگویم. تیمی که المپیکی است باید مربی و مدیریتش هم المپیکی باشد. همه باید المپیکی فکر کنند. باید غذا، خوابگاه، امکانات، حریف تمرینی و همه چیز المپیکی باشد، نمیخواهم به کسی بیاحترامی کنم اما حقیقت این است که مربی ما در سطح جهانی و المپیک نیست. من خودم سالها در تیم ملی بودم، متاسفانه بچههای ما در حال آزمون و خطا هستند، حرف من همیشه همین است اگر یکی مثل سعید ملایی را از جودو بگیرند ما چه چیزی داریم؟ تیمی بسیار ضعیف که حرفی برای گفتن ندارد.
- اتفاقا همین را میخواستم بگویم، اگر هم نتیجهای باشد فقط مدال ملایی هست.
البته ناگفته نماند که جودو ورزش سنگینی است، در دنیا هم استقبال خیلی خوبی از آن می شود. آنها سرمایهگذاری زیادی روی این رشته دارند، حتی کشورهای عربی هم پیشرفت خوبی در این سالها داشتند. ما هم اگر پیشرفت میخواهیم باید از مدیریت و مربیان سطح بالا استفاده کنیم.
- البته در دوره قبلی که درخشان رئیس فدراسیون بود، جودوی ما وضعیتش بهتر بود.
فکر کنم او 12-13 سال پیش که مدیریت فدراسیون را داشت، نتایج خوبی میگرفتیم. اتفاقا برای خودم هم جای سوال دارد که چرا الان نتیجه نمیگیرد. خوب است این موضوع را آسیبشناسی کنند که آیا مدیریت او به روز نشده و قدیمی است یا موضوع دیگری است. ولی شک نکنید که سیستم مدیریتی ما حرفهای نشده است. مشکل بزرگ هم این است که اگر یکی مثل وحید بنا بخواهد حرفی بزند و انتقادی کند طردش میکنند. ما دشمن جودو نیستیم، این رشته و تیم ملی را دوست داریم. به امثال ما راه داده نمیشود. خیلی از قهرمانان خوبمان خارج از گود ماندهاند. خود من 12 سال در تیم ملی بودم، 12 سال روی من سرمایهگذاری شده و تجربه کسب کردهام، ولی الان به جای جودو، در شورای شهر هستم. اصلا خودم هیچ، خیلی از قهرمانان ما یا در شغل آزاد هستند یا بنگاه معاملاتی دارند یا فست فود زدهاند، یکی هم در صنف پوشاک است. چرا از اینها استفاده نمیشود؟
- یادم هست سال گذشته در فصل سرما بود که پلاسکو فروریخت و ما با هم مصاحبهای داشتیم و شما بار دیگر داستان سقوط هواپیمای برادرتان را گفتید.
آن هواپیما 24 تیر 88 سقوط کرد و همانطور که گفتم فروریختن پلاسکو برای خیلی از ما که عزیزانمان را در آن پرواز از دست دادیم، آن خاطرات تلخ را تداعی کرد. اتفاقا هر سال یا یک جامی برگزار میشد یا یک جا یک حرکتی برای جانباختگانِ ورزشکار آن پرواز انجام میدادند اما امسال هیچ اتفاقی نیفتاد و فدراسیون کاری نکرد. نه تماسی، نه یادوارهای... متاسفم که آنها حتی عکس تیم ملی نوجوانان که در آن پرواز از بین رفت را در سالن جودوی تیم ملی نصب نکردهاند. این حداقل کاری است که آنها میتوانند انجام دهند که تسلی خاطری باشد برای خانواده آن بچه ها. عکسی که از آن تیم در فدراسیون نصب شد با اصرار من به رئیس فدراسیون فدراسیون بود. آنها سرمایههای جودو بودند که در حین ماموریت و اعزام به مسابقه جان باختند. نه شهید حساب شدند و نه امتیاز ویژهای به آنها تعلق گرفت. فقط به ما گفتند بیایید جنازههایشان را تحویل بگیرید که جنازهای هم نبود، یک مشت خاکستر بود. تنها چیزی که از برادرم به ما رسید لباس جودویش بود که سالم مانده بود.
- دردآور است که آدم فکر کند شاید از بین آنها قهرمان جهان و المپیکی درمیآمد، اما آنها در ابتدای راه و نوجوانی در خاک آرام گرفتند.
اتفاقا خیلی اوقات با خودم فکر میکنم که آنها عالی بودند و بهترینهای ایران، اگر رویشان سرمایه گذاری میشد میتوانستند خیلی مدال بگیرند، اما بعد به خودم میگویم مگر بقیه که ماندند با اینهمه استعداد از بینشان قهرمان المپیک درآمد؟! خیلی بچههای مستعد در جودو بودند که حالا یاد معتاد شدهاند، یا زندان هستند یا بدبخت شدهاند. ما از گذشته مشکلات زیادی در این رشته داشتیم و خیلیها نابود شدهاند. اگر آن بچهها بودند، حاشیههایی که برای من هم به وجود آمد شاید برای آنها هم پیش میآمد. من همیشه حرف حق را میزنم، همین روحیه را در شورای شهر هم ادامه دادم.
- همین است که مردم به شما اعتماد کردند و بیشترین رای را در فسا داشتید.
من در پیگیری مسائل مردم با هیچ کسی شوخی ندارم، به خاطر رأیی هم که از مردم گرفتم احساس میکنم خیلی ثروتمندم. نه اینکه پولدار باشم، اما همین که به کسی نیاز ندارم و مردم را در کنارم دارم، خداراشکر. 12 سال در تیم ملی برای کشورم زحمت کشیدم، برادرم را دراین راه از دست دادم، 8 تا پلاتین در بدنم هست که شبانهروز درد میکشم. همین الان هم شغلی ندارم چون 4 سال دیگر شورای شهر تمام میشود و شغل محسوب نمیشود و درآمد چندانی هم ندارد. جایی هم استخدام نیستم، همه جا برای کار رفتم، این است عاقبت یک ورزشکار حرفهای. اما همین که بین مردم اعتبار دارم خوشحالم. میدانم که حرف زدن هزینه دارد، همه هم وحید بنا نمیشوند که وقتی میبیند هر چه میگوید توجهی نمیشود و بعد برود دوربین بگذارد در خانهاش و همه چیز را بگوید. ما قهرمانان المپیک و جهان زیادی داریم که مدال گردنشان نیست، یعنی میتوانستند کلی مدال داشته باشند اما حتی یک مدال هم نداشتند، چون خیلیها وقتی شرایط ورزش را میبینند افسرده میشوند و میروند. منِ وحید بنا چه جوری باید به مردم ثابت کنم که حقم مدال المپیک بود؟
- پناهنده شدن رشنونژاد هم بر حاشیههای اخیر فدراسیون جودو اضافه کرد.
من کنار اینها سالها تمرین کردهام و به گفته خودشان الگویشان بودم. من به خاطر اینکه حرف او و بقیه را زدم دادگاهی شدم، البته به آنها حق میدهم که نتوانند حقایق را بگویند. چرا باید او از ایران میرفت؟ چرا مدالهایش را برای فروش گذاشت؟ شرایط مالیاش واقعا بد بود، خودم در اردو میدیدم که حتی پول کرایه ماشین و خرید لباس جودو ندارد. فدراسیون او را به کمیته انضباطی کشید بابت خبر فروختن مدالهایش. من نامه تعهدش را خواندم. وقتی در مورد او چیزی میخوانم ناراحت میشوم که به او انگ خیانت میچسبانند که فرار کرده. من نمیگویم راهش این بود ولی به هر حال نباید کسی را قضاوت کرد.