تقدیم به روح ستاره ای که فراتر از زمان خودش فوتبال بازی می کرد
از خط طولی امجدیه تا دروازه های بهشت راهی نبود.
در آن فوتبال ساکن و درجای دهه پنجاه مثل امروزی ها رونده و هجومی بازی کردن یک مدافع، از مدافع راست پرسپولیس یک استثنا ساخته بود.فوتبال او متعلق به زمان خودش نبود و همین ویژگی ها که کلکسیونی از سرعت،قدرت،تکنیک و میل به هجوم بود از شماره 2پرسپولیس و تیم ملی ایران ستاره ای ساخت که هیچ کارشناسی در بهترین بک راست تاریخ بودنش تردیدی ندارد.همین سبک بازی و همان نفوذهایش در خط طولی زمین و ان تکنیک شماره دو مهار نشدنی عاملی شده بود که سران باشگاه هامبورگ نه یک که صد دل عاشق فوتبال نابش شوند و برای جذب او در دو مقطع پیشنهاد دهند.
ابراهیم خان اشتیانی رفت.خیلی هم زود رفت.بی سروصدا رفت و در این سه ماه گذشته دلش رضا نمی داد هواداران از شنیدن خبر بیماری و سکته کردنش غصه دار شوند.ابراهیم خان حدود دو سه ماه پیش که اول بار در بیمارستان بستری شد و خبر به کما رفتن اش همه را دلواپس کرد و وقتی هم که به هوش امد و دید هواداران در فضای مجازی چه عاشقانه یادش کرده اند دلش گرفت.شاید او ان سالهای دهه پنجاه و ان تشویق های هواداران و سنگ تمام گذاشتن هایش را به خاطر اورده بود که به اردلانش گفته بود:همیشه در اوج جوانی شرمنده ام کردند و حالا هم دم پیری دوباره شرمنده شان شدم.
ابراهیم خان همان روزها که اول بار از بیمارستان ترخیص شد دست چپ و پای راست ش نای حرکت کردن نداشت.همان پای راستی که همه را عاجز کرده بود حالا خود ابراهیم خان گرفتارش شده بود.بزرگ مرد از همان روزها به اردلان وصیتی کرده بود:هیج کس نداند چه وضعیتی دارم.نمی خواهم اسباب زحمت دوستان و همبازیان و مسوولان شوم و هواداران را دل نگران کنم.یادت باشد از امروز فقط خودت می دانی و خودت.
ان روزها شاید فقط مهدی تاج و ربیس و مدیر روابط عمومی کمیته ملی المپیک می دانستند که پای راست بهترین بک راست تاریخ را چه شده.این اواخر هم دوباره قلب اسطوره پرسپولیس نای تپیدن نداشت و او را در بیمارستان شهید رجایی بستری کرده بودند و یگانه پسر بود و ماموریتی که پدر به او داده بود.هر چه می گفتی فایده نداشت.پسر باید به وصیت پدر عمل می کرد ان هم در قید حیاتش.او در کنار مادر و خواهرش باید به تنهایی این غم را به دوش می کشید و صدایش در نمی امد حتی اگر یک نفر مدام به اردلان می گفت:پدرت متعلق به خودش نیست.او بخشی از تاریخ پرسپولیس است و باید هواداران بدانند،شاید دعای شان........
ابراهیم خان یکی دو روز قبل از بازی با الهلال بستری شده بود و با ان تن رنجور که قلب و ریه اش با او سرناسازگاری داشت نشسته بود بازی را دیده بود و با دریافت هر گل عرق صورتش را پاک کرده و ناامیدانه گفته بود:"هی.چی میکشن الان هوادارا.....این بچه هامون اینجوری نبودن که.....چرا اینجوری شده بازی امشب........."
ابراهیم خان ساعاتی پس از بازی به کما رفت و چند روز بعد دلمان طاقت نداد و اینجا شب عاشورا نوشتیم؛برای عزیزی دعا کنید.....
دو روز بعد اردلان خوشحال بود.می گفت بابام به هوش اومده و چند روز بعد:اومدیم خونه ولی اوضاع تعریفی نداره.قلبش خون رسانی نکرده،کبد و کلیه رو هم ریخته بهم.چند روز بیمارستان دیالیزش کردند و الان تو خونه خیلی نمیتونه راه بره.......
و هفته پیش ابراهیم خان رسید به انتهای بن بست دل تنگی هایش.دیگر وقت رفتن بود و او خیلی اسان رفت.
"از خط طولی امجدیه تا دروازه های بهشت"برای ابراهیم خان راه زیادی نبود.(ح-ق)
برای امرزش الهی و شادی روح بزرگ مرد و اسطوره تاریخ پرسپولیس حمد و سوره ای بخوانید.