دردها و اعترافات تلخ قهرمان کشتی جهان: دیگر حتی کتونی کشتی هم ندارم!
حسن رحیمی از هیچ چیزی ترس ندارد، همیشه حرفش را میزند و از اعتقادش دفاع میکند، درست مثل روزهایی که در حمایت از رسول خادم و فدراسیونش، پای اعتقادش ایستاد حتی به قیمت فحش شنیدن و رودررو شدن با منتقدان و برخی دوستانش در رسانهها و فضای مجازی.
به گزارش پیروزی دیلی،5 مدال جهانی و المپیک دارد، یعنی هماندازه علیرضا دبیر. او یکی از پرافتخارترینهای تاریخ کشتی ایران است با یک طلا، یک نقره و دو برنز جهانی به همراه یک برنز المپیک؛ اما جایگاه امروزش جایگاهی نیست که یک قهرمان 5 مداله باید داشته باشد. او امروز در گیرودار کشتی گرفتن و نگرفتن است.امروز که به خانه کشتی رفتم با حسهای متضادی مواجه شدم، هم از دیدن تشک کشتی و آن فضا حالم بد شد و هم دلتنگ شدم برای کشتی گرفتن. عمر من در اینجا گذشته، چرا الان در این سن که به راحتی میتوانم در یک المپیک دیگر هم مدال بگیرم، باید حالم اینقدر در خانه کشتی دگرگون شود؟ داشتم با خودم فکر میکردم که بهترین سالهای عمرم اینجا گذشته، من بالاترین بها را به این محل دادم، زندگیام را. پولم نرفته، عمرم هست که در اینجا سپری شد و چقدر از زندگی و کار و درس عقب ماندم. وقتی از اینجا آمدم بیرون دیدم هیچ کار دیگری غیر از کشتی گرفتن بلد نیستم، حتی سادهترین کارها را. عمر من از 15 سالگی در اردوهای تیم ملی در خانه کشتی گذشته و تا همین 8 ماه پیش که به لطف جراحی پایم بیرون آمدم، همه زندگیام در اینجا بود.»
حسن رحیمی از هیچ چیزی ترس ندارد، همیشه حرفش را میزند و از اعتقادش دفاع میکند، درست مثل روزهایی که در حمایت از رسول خادم و فدراسیونش، پای اعتقادش ایستاد حتی به قیمت فحش شنیدن و رودررو شدن با منتقدان و برخی دوستانش در رسانهها و فضای مجازی.
او حسن رحیمی است، مرد 5 مداله کشتی ایران که بعد از برنز المپیک ریو، جهانی پاریس را به دلیل جراحی پایش از دست داد و به همین علت نتوانست در مسابقات انتخابی تیم ملی هم شرکت کند، بالتبع او در بازیهای آسیایی هم نمیتواند کشتی بگیرد، اما اگر کادرفنی نظرش مساعد باشد بعید است برای حضور در مسابقات جهانی بوداپست که اواخر مهر ماه برگزار میشود مشکلی داشته باشد.
روز گذشته با او تماس گرفتیم، حرف و درد که بسیار بود. گزیدهای از صحبتهای قهرمان کشتی جهان در سال 2013 را در زیر میخوانید:
- بنا بر چیزی که از سوی فدراسیون کشتی اعلام شد شما به همراه رضا یزدانی، کمیل قاسمی و مسعود اسماعیلپور شانسی برای حضور در بازیهای آسیایی و جهانی ندارید.
خب من بابت پایم گواهی داشتم. همیشه کشتیگیری بودم که در انتخابیها مبارزه کردم، حتی در زمانی که برای برخی یک تک کشتی گذاشته میشد یا اصلا انتخابی نمیدادند و به اردو میآمدند، اما من همیشه انتخابی گرفتم. باز هم نمیدانم چه تصمیمی گرفته میشود، ما امسال دو مسابقه بزرگ داریم یکی بازیهای آسیایی و یکی هم جهانی، اگر از من بخواهند برای جهانی تمرین میکنم که بدنم آماده باشد.
- به توجه به اتفاقاتی که در پاریس و بعد از آن به وجود آمد، کسب مدال خیلی اهمیت دارد. امیدواریم در خصوص آنهایی که شانس کسب مدال جهانی دارند طوری تصمیمگیری شود که برای کشتی خیر باشد.
من هر دو صورت را خیر میبینم. کشتیگیر 20 ساله نیستم که، کارهایم را کردهام، مدالهایم را گرفتهام، از این به بعد هم اگر بخواهند کشتی میگیرم. مثل جامجهانی کرمانشاه که با وجود 20 درصد آمادگی، مریضی و سرماخوردگی شدید آمدم چون از من خواستند و گفتند که «مسابقه در ایران است، باید جام را حفظ کنیم، مسابقه وزن اول خیلی اهمیت دارد و باید بیایی» من هم آمدم و هر جوری که بود خودم را رساندم، فقط به خاطر تیم ایران، نه هیچ چیز و هیچ کس دیگری. الان هم بنا به دلائلی نتوانستم انتخابی بدهم، پایم خراب بود، یعنی طوری بود که نمیتوانستم فشار بیاورم. دیدم شرایطش را ندارم و ممکن است بخواهم انتخابی بگیرم، وضعیت پایم بدتر شود. ولی برای 6 ماه بعد اگر تمرین کنم شاید به جهانی برسم. البته هیچ قولی هم به کسی نمیدهم، من تلاشم را میکنم اگر رسیدم مثل همیشه برای کسب بهترین نتیجه روی تشک میروم.
- از کشتیگیر باتجربه و عنوانداری چون حسن رحیمی البته انتظار طلا وجود دارد.
من کسب تجربهام را کردهام و باختهایم را هم دادهام، اگر قرار باشد به جهانی بروم باید برای طلا بروم وگرنه قرار به تجربه باشد که خب یک جوان را جای من میبرند که به درد آینده کشتی هم بخورد. به هرحال همه ما هدفمان نتیجه گرفتن تیم ملی است. اگر یکی بهتر از من باشد، باید او برود. مثل سال 2009 که در انتخابی تیم ملی اول شدم و بعد هم در جام تختی، اما دباغی را بدون انتخابی بردند، گفتم حتما حق او بوده اما بعد آن اتفاقات افتاد و پایش آسیب دید و مسیر زندگی من هم به کل تغییر کرد.
- با این چیزهایی که گفتید، برای من حرفهای علیرضا حیدری پیش از المپیک 2004 آتن تداعی شد. او میگفت اگر در آتن مدال بگیرم، بعد اگر قرار باشد دوباره روی تشک بروم انگار که با پول خردهای جیبم کشتی میگیرم! و بعد از برنز آتن هم گرچه همچنان در کشتی بود اما مدال نگرفت.
آن سالهای علیرضا حیدری را کاملا به یاد دارم. شرایط زندگی آن روزِ او کاملا با امروز من فرق میکرد. یک اینکه در آن زمان به کشتی خیلی بیشتر از امروز بها میدادند و کشتیگیران خیلی شناختهشدهتر از حالا بودند، 2 مسابقه جهانی در ایران برگزار شده بود و شرایط مالی حیدری با من خیلی فرق داشت. او بعد از آتن به خاطر شرایطی که داشت میدانست حتی اگر دو سال دیگر هم در اردو باشد، از هیچ چیزی عقب نمیافتد و اگر باز هم میآمد و در اردو میخوابید، حتی اگر به مسابقه نمیرفت یا مدال نمیگرفت چیزی را از دست نمیداد. اما شرایط امروز من اینطور نیست. البته من اصلا دوست ندارم هیچوقت به خاطر پول کشتی بگیرم. من زحمت میکشم و هدفم مدال المپیک است. اگر در همان المپیک 2012 مدال المپیک گرفته بودم شاید دیگر تا امروز کشتی نمیگرفتم.
- اگر طلا بود دیگر؟
نه، کلا مدال المپیک. طلای المپیک یک شرایطی دارد که ما آن شرایط را نداریم. اگر تک ستارهای مثل حسن یزدانی میآید و در همین وضعیت طلا میگیرد، او را باید از سایرین جدا کرد. شما به کشتیهایش کاملا کارشناسی نگاه کنید که در چه شرایطی طلا گرفت. طلای المپیک گرفتن خیلی سخت است، من هم میتوانستم به آن برسم، اما چرا نرسیدم؟ چون شرایط تمرین و زندگی کردن من لیاقت طلا گرفتن را ندارد. مگر میشود من اندازه پراید پول داشته باشم اما توقعم پورشه باشد؟ این امکان ندارد، فقط شاید در 10 وزن، یک نفر بشود تک ستارهای که آن هم بعد از 16 سال کشتی ما را صاحب مدال طلای المپیک کند.
* بروم یک مدال دیگر بگیرم که 6 مداله بشوم؟ مگر دنبال رکوردم
با تمام حرفهایی که گفتم، من از خودم راضی هستم چون 10 برابر حریفی که طلای المپیک گرفته تلاش کردهام اما خب در کسب مدال طلای المپیک خیلی چیزها دخیل است. از اینکه از المپیک و جهانی دست خالی برنگشتهام خوشحالم. من کشتی را دوست دارم و الان هم واقعا میخواهم کشتی بگیرم اما کشتی گرفتن برایم خیلی سخت شده چون در این سالها خیلی عذاب کشیدهام. در این 7 سال خیلی تحت فشار بودم و با خیلیها جنگیدم، حتی با خودم، دائم با خودم میگویم آخر با چه امیدی ادامه دهم. مثلا یک طلای دیگر بگیرم که به جای پنج مداله، بشوم شش مداله؟ خب 5 و 6 چه فرقی با هم دارد، مگر دنبال رکوردم؟ آیا به من بیشتر توجه میشود؟ من توقع دارم که در حد مدالهایم به من اهمیت داده شود. من از همه توقع دارم ولی هیچ کدام آنها چیزی از ورزش و سختیهای دوره قهرمانی سر در نمیآورند. مدال بگیرم که بروم دفتر شهردار و بگویم چرا به من توجه نمیکنید؟
* از خادم حمایت نکردم که به من ارفاق کنند
اگر در آن روزهایی که رسول خادم از فدراسیون کشتی استعفا کرده بود از او حمایت کردم، دنبال هیچ چیزی نبودم. اگر حرفی زدم به این دلیل بود که این مرد را میشناختم. میدانستم چه خدمتی به کشتی کرده و به خاطر اعتقادم از او حمایت کردم و پای حرفم هم هستم. حمایت نکردم که به من در کشتی ارفاقی بشود.
* نمیتوانم نسبت به درد و مشکلات مردم بیتفاوت باشم
وقتی به خاطر مصدومیت از خانه کشتی آمدم بیرون، مردم را دیدم. تازه فهمیدم چه خبر است. از من میپرسند چرا نمیخواهی کشتی بگیری، اما خبر ندارند که اگر حسن یزدانی طلا میگیرد او یک استثناست. بعد اگر او امروز انگیزه دارد به خاطر سن و سالش هست. هنوز سنی ندارد. بگذارید یک المپیک دیگر بگیرد و سنش برود بالای 25-26 سال، آن زمان نگاهش تغییر میکند. میبیند که دو تا طلای المپیک و چند تا طلای جهانی گرفته و زندگیاش هیچ فرقی با یک آدم عادی ندارد. آیندهاش هم معلوم نیست. مردم از ما توقع دارند، زنگ میزنند و مشکلشان را میگویند. من واقعا سختم هست که نه بگویم. درد آنها برایم مهم است، نمیتوانم بیتفاوت باشم. پیرمرد میآید دم خانهام و شناسنامهاش را گرو میگذارد که بچههایش گرسنه هستند، من باید چه کار کنم؟ جایی که من زندگی میکنم در جنوب شهر تهران، اینجور چیزها زیاد است. همه زنگ میزنند و میگویند مثلا قهرمان جهانی، ببین برای فلانی میتوانی کاری انجام دهی! و من واقعا شرمنده میشوم. اگر درآمد 5-6 میلیونی داشتم ماهی 2 تومانش خرج خودم میشد و مثل یک آدم عادی زندگی میکردم و باقی را هزینه آنهایی میکردم که از من توقع دارند. فکرش را بکنید من امروز یک کتونی کشتی هم ندارم، میروم در محلهمان با بچهها تمرین میکنم، میگویند میشود کتونیات یا دوبندهات را به ما بدهی، من که نمیتوانم این خواسته کوچکشان را اجابت نکنم.
- البته همین هم که شما امید خیلی از این بچهها و آدمهایی که مشکل دارند هستید، خوب است.
این لطف خداست. بحثم چیز دیگری است، من از هیچ آدمی نمیترسم، حرفم را میزنم حتی اگر به قیمت جانم باشد. حرفم را واضح میگویم. دلم از این میسوزد که میتوانم 4 تا مدال دیگر هم بگیرم، ولی به شرطی که حمایت شود. از کشتی حمایت شود. اول به خاطر خودم و دوم به خاطر جوانهایی که اینجا کشتی میگیرند. وقتی دوباره به خانه کشتی آمدم و تمرین تیم ملی جوانان را دیدم، یاد بچگیهای خودم افتادم. اینها خیلی زحمت میکشند، سروصورتشان آسیب میبیند، از قیافه میافتند، آخرش چه میشود؟ من الان حتی نمیتوانم درست راه بروم، اما باز هم خداراشکر. همین که از آن منطقهای که میشد خیلی اتفاقات دیگری برایم بیافتد، سمت ورزش و کشتی آمدم، باید خدا را شکر کنم.
گفتگو از مرضیه دارابی