دلنوشته ای درباره رامین-برانکو; پایان سالی پر حادثه
یادداشتی در رابطه با تمام فراز و نشیب های رابطه برانکو ایوانکوویچ و رامین رضاییان به قلم صالح محمد رحیمی، خبرنگار پیروزی
پیروزی دیلی:
1)به طور یقین شکست پرسپولیس برابر تیم چندملیتی الریان قطر تلخترین اتفاق آخر سال برای هواداران این تیم بود.اما شاگردان برانکو بد بازی نکردند.تفکرات پروفسور هم ایرادی نداشت.به اذعان میشل لادروپ،هر دوتیم به یک اندازه خوب کار کردند.اما الریان از موقعیتهایش بهتر استفاده کرد و تیم پیروز این بازی زیبا شد.جالب اینکه بلافاصله بعد از بازی ذهن عدهای پرسپولیسینما شروع کرد به بیرون ریختن تراوشات مغزیشان که چرا برانکو با رامین رضائیان لجبازی میکند؟در خوب بودن کیفیت فنی این بازیکن جای تردیدی نیست.اما مگر پرسپولیس با رامین رضائیان باخت را تجربه نکرده است؟! اما این گروه که هر که جز اعوان و انصار و محبا خودشان در پرسپولیس باشد،به هر بهانه در صدد تخریب فرد مورد نظر برخواهند آمد.این گروه مخالف افشین قطبی بودند.با علی دایی همیشه سرجنگ داشتند.سعی میکردند مصطفی دنیزلی و علی کریمی را به جان هم بیاندازند.از رفتن مانوئل خوزه خوشحال شدند.موفقیت یحیی گلمحمدی برایشان عذابآور بود.با کودتا گونه حمیدرضا سیاسی قند توی دلشان آب شد.خیلی زنبیل گذاشته بودند که به پرسپولیس برسند.حالا با برانکو ایوانکوویچ سر عناد دارندو کوچکترین اتفاق را در بوق و کرنا میکنند.حالا که خدا را شکر ه تعطیلات آخر سال رسیدیم و داد و بیدادهای این دوستا راه به جایی نمیبرد.به امید خدا و با حمایت هواداران واقعی پرسپولیس تمام این دشمنیها نقش بر آب خواهد شد و برانکو و شاگردانش تا فتح قلههای افتخار پیش خواهند رفت.
2) سال به این جاى اسفند که میرسد،باید بزنى سر شانۀ خودت؛که این همه فکر و خیال و دَوَندِگى را رها کن!بیا برویم نفس بکشیم؛بوى بهار مىآید.زمان مثل برق میگذرد و منتظر ما نمیماند تا به ایدهآلهایمان برسیم.پس باید سریع بود تا از قافله عقب نمانیم.سال رو به پایان در روزهای پایانی خود تلخیهای بسیاری به همراه داشت.درگذشت چندتن از هنرمندان گرانقدر کشورمان،کام جامعه هنر و مردم را تلخ کرد.در کل سال 1395 سالی پر از اتفاقات تلخ و گزنده بود.آن از تصادف قطار تبریز – مشهد که به کشته شدن تنی چند از همو طنان عزیزمان منتهی شد،اما هیچ مقامِ مسئولی بابت این سوءمدیریت موأخذه و استیضاح نشد و تنها مدیر شرکت راهآهن سیبل سایر مدیران بالادست خود گردید.آن هم از فرو ریختن قدیمیترین ساختمان بلند تجاری تهران در آتش و به شهادت رسیدن 16 تن از قهرمانان آتشنشانی که در این حادثه نیز اتفاقی در خصوص بازخواست از عاملان این سهلانگاری بزرگ صورت نگرفت.با این اتفاقات ناراحت کننده به استقبال سال 1396 که سال خروس هم هست،میرویم.
3)یک سال دیگر با روزنامه پیروزی و شما خوانندگان عزیز و همراهان همیشگی زندگی کردیم.15 سال است که امکان حضور در روزنامهای را دارم که همیشه نامش برایم محترم خواهد ماند.پیروزی چیزهای زیادی به من داد.من هم در حد توانم سعی کردم جبران محبت بکنم.این که الان حساب و کتاب من و پیروزی به چه شکل است و کدام بیشتر برای آن دیگری زحمت کشیدهایم،موضوعی است بین خودمان که خودمان میدانیم جوابمان چیست.
سال به سال از نیروها و امکاناتمان کاسته شد،اما آنهایی که ماندند،نه پا پس کشیدند و هم اینکه جور کمبود نیرو را نیز کشیده و دو تا سه برابر ظرفیت خود کار کردند.از صفحهبندی و حروفچینان عزیز گرفته تا نیروهای تحریریه.شرایط به گونهای پیش رفت که تنها در روزنامه پیروزی صفحهبندی نکردهام.
امسال با پدیدهای جدید در حرفه روزنامه نگاری هم آشنا شدیم.از آنجایی که روزنامه پیروزی همیشه در طول حیات خود ابداعات جالبی داشته،این مرتبه نیز دست به کشف و اختراع مورد جدیدی زد! سردبیر برخی روزها ندیدیم. حسین قدوسی .سردبیر ریزنقش روزنامه پیروزی و مدیر روابطعمومی چند دوره باشگاه پرسپولیس که سابقه فعالیت در راهآهن و امسال در نفت تهران را دارد،سر پُرسودایی دارد.با این جثه رسیدن به این همه مسئولیت کار سختی است که تنها از پس فردی مانند نگارنده ستون جنجالی «یک عکس – یک واقعیت» برمیآید.ستونی که همیشه کوتاه بود و اما همیشه آتشی به پا میکرد و البته مانند آتشفشان دماوند سالهاست خاموش شده.روزگاری اولین مطلبی که در لای صفحات روزنامه پیروزی به دنبال آن میگشتم،همین ستون بود.
*صالح محمد رحیمی