شهرام سبزی: پدرم در «به سوی افتخار» دوباره زنده شد/پرسپولیس میباخت یک هفته عزا داشتیم
یادگار زندهیاد مجید سبزی به سوالات خبرنگار پیروزی پاسخ داده است.
به گزارش پیروزیدیلی، مرگ مجید سبزی یکی از غمانگیزترین اتفاقات دهه گذشته فوتبال ایران بود. پیشکسوت خوشاخلاق و خوشرویی که با حضور در یکی از اولین سریالهای ورزشی ایران، به جرات نقش زیادی را در به نمایش گذاشتن اصول اخلاقی و پهلوانی در ورزش داشت. غمانگیزتر از سکته قلبی مجید سبزی، این بود که دفتر عمر او درست در روز تولدش بسته شد، آنهم در 47 سالگی.
خانواده مجید سبزی در دوازدهمین سالگرد درگذشت او، روز سهشنبه با حضور بر سر مزار این بازیکن بزرگ و دوستداشتنی، یاد و خاطرهاش را گرامی داشتند. در این خصوص با شهرام سبزی تنها یادگار مجید سبزی که در زمان فوت پدرش 18 ساله بود، تماس گرفتیم تا از حال و هوای این روزهای خودش، مادرش و همکاریاش با باشگاه پرسپولیس بپرسیم.
- مراسم آقا مجید چطور برگزار شد؟
روز سهشنبه رفتیم سر مزارش، یک عده از هواداران بودند و همچنین تعدادی از دوستان قدیمی پدرم، دوستان فوتبالی و غیرفوتبالیاش. البته قنبرپور مدیر آکادمی پرسپولیس، رمضانی و اماموردی هم تماس گرفتند و میخواستند بیایند اما از آنها خواستم که خودشان را به زحمت نیندازند، همین که تماس گرفتند لطف کردند. خداراشکر مجید سبزی فراموش نشده و هنوز هم دوستانش به یادش هستند.
- زمانی که پدرتان فوت کرد، شما هم سن و سالی نداشتید. ابتدای جوانی.
من 18 سالم بود، امیدهای پرسپولیس بازی میکردم، بعد از فوت بابا فوتبال را کنار گذاشتم. در آن 14-15 روز خیلیها دورم بودند، آدمهای نامدار که هر کدام دائم میگفتند هر کاری داری به ما بگو، نمیگویم ما خیلی پول داریم، اما به اندازهای که بتوانیم زندگی کنیم داشتیم، اما عدهای وعدههایی داده بودند، محسن و اصغر حاجیلو که پسرخالههای پدرم بودند شاهدند که بعدا چه اتفاقاتی افتاد. خیلیها آمدند گفتند برای شهرام مغازه و خانه خریدهاند، همه اینها دروغ است. من همیشه از همه بزرگ ترهای پرسپولیس بابت اینکه به فکر پدرم هستند تشکر می کنم حالا هم از آقای قنبرپور ممنونم که به فکر ما بودند و در تیم نونهالان هستم.
- البته مجید سبزی هرگز زندگی مالیاش به اندازه فوتبالش نبود، یک خانه 45 متری در جیحون...
زمانی که پدرم از پولهای میلیونی به خاطر پرسپولیس میگذشت و پشت تیم را خالی نکرد، اما بعد از فوتش همه پشت ما را خالی کردند. اصلا فوتش هم به خاطر همین استرسهایی بود که به او وارد شد. 50 میلیون از باشگاه طلب داشت، اتفاقا بعد از درگذشت هادی نوروزی، دائم به این فکر میکردم، او که بچه هست، حالا من 18 ساله بودم، اما اینکه جام را بخواهند بدهند هانی و 3-4 تا عکس با او بگیرند، فایدهای برای آینده این بچه ندارد، باید پول قرارداد پدرش را بدهند. به ما کلا از آن بدهی، 15-20 میلیون دادند. برای این تیم امثال پدر من، مرحوم بهزادی، پنجعلی، مایلیکهن و قدیمیها عرق ریختهاند که یکی بیاید به خاطر یک میلیارد تیم را بفروشد.
- ولی خدا را شکر حالا در باشگاه مشغول هستید، با تیم پایهها.
خدا را هزار مرتبه شکر، عمو حمید (استیلی) وقتی من را با مدرک مربیگری و فوقلیسانس تربیتبدنی دید، باعث شد که سال اول با حمید مطهری تیم امیدها را داشته باشیم. بعد هم از زمانی که مصطفی قنبرپور که همبازی قدیمی پدرم بود به باشگاه آمد، تیمهای پایه نظم خوبی گرفتند و شرایط خوبی حاکم است. ما تیم را سال گذشته از دسته یک، به لیگ برتر آوردیم و اکنون در رده هفتم-هشتم جدول هستیم.
- دربی نونهالان هم در پیش است.
بله روز جمعه هفته آینده با استقلال بازی داریم. بازی رفت را دو-یک بردیم و حالا بچهها از نظر روحی شرایط خوبی دارند. اما میدانید که در این رده سنی مسائل روحی روانی خیلی موثر است. امیدوارم که باز هم نتیجه بگیریم.
- مادرتان هم بیمار بودند، ایشان وضعیتشان چطور است؟
بعد از فوت بابا، مادرم دچار حمله عصبی شد و تشنج کرد. دکتر التهاب مغز و ام اس تشخیص داد، هزینه داروها خیلی بالاست اما با حقوق بازنشستگی بابا و یک بخشی هم از حقوقی که من از باشگاه میگیرم، هم اجاره خانه را می دهیم و هم هزینه داروها را. باز خدا را شکر خدا به من یک پسر داد که همسرم اسمش را مجید گذاشت، این در روحیه مادرم خیلی تاثیر داشت. پسرم 7 ساله هست.
- اینکه روز تولد و فوت پدرتان با هم یکی شده، خیلی غمانگیز است.
ما هنوز بعد از 12 سال نفهمیدهایم باید 18 بهمن برایش تولد بگیریم یا سالگرد...
-در دربی قلبش را گرفت، گفت ایرج گل شد یا نه!
در دوران مربیگریاش، دربی نوجوانان را داشتیم. تیم یک هیچ جلو بود که دقیقه 81 پرسپولیس گل خورد و بازی به مساوی رسید. مسابقه در زمین راهآهن برگزار میشد. اگر پرسپولیس میبرد قهرمان میشد، دقیقه 88 بازی بود که امیرحسین فشنگچی توپ را شوت کرد، همان زمان پدرم قلبش را گرفت، همینطور که زمین افتاده بود به عمو ایرج (پازوکی) گفت، گل شد یا نه؟! پرسپولیس با همان برد 2-یک قهرمان لیگ نوجوانان شد، از همان زمان استرس و هیجان قلبش را اذیت میکرد. اگر بازی مساوی میشد یا میباخت، عزا داشتیم، اینقدر روی پرسپولیس تعصب داشت.
- بعد از تختی، مراسم سبزی شلوغترین مراسم 80 سال اخیر بود
فیلم «به سوی افتخار» روی پدرم خیلی تاثیر داشت. شنیدهاید که میگویند ورزشکاران 2 بار میمیرند، یک بار وقتی با دنیای قهرمانی خداحافظی میکنند و یک بار هم مرگ واقعی. پدرم انگار با این فیلم دوباره زنده شد، وقتی 18 بهمن 84 به رحمت خدا رفت، همه دیدند چقدر آدم برای خاکسپاری و مراسمش آمده بودند. همان زمان نوشته بودند که بعد از جهان پهلوان تختی، چنین خاکسپاریای در بین ورزشکاران در 80 سال گذشته بیسابقه بود.
گفتوگو ار مرضیه دارابی-خبرنگار پیروزی