عاشوری: بعد از علی پروین فوتبال ایران بی ادب شد/سیگار وقلیون در تیم ملی نسل ما نقل ونبات بود

عاشوری: بعد از علی پروین فوتبال ایران بی ادب شد/سیگار وقلیون در تیم ملی نسل ما نقل ونبات بود

محسن عاشوری، هافبک خوش تکنیک سالهای دهه 60 سرخپوشان در گفتگویی اختصاصی با پیروزی دیلی به مروز خاطراتش پرداخت.


اختصلصی پیروزی دیلی؛ 20بودی تو محسن عزیز، وقتی در پرسپولیس مانور پا به توپ میکردی وهمیشه در عکسهای دلبرانه تو با توپ، رد پاهایت تقاطعی عجیب داشت،مانور میدادی ودر کوچکترین زمان ممکن به عضلاتت دستور میدادی که از مغز هوشیارت فرمان ببرند .
۲۰ بودی و۲۰ بودنت مثل امروزی ها عدد لاتین نداشت واز جنس همان ۲۰ هایی بود که معلمان دهه شصت به ما میدادند وهر وقت به آن صفر جذاب جلوی ۲ در پشت پیراهنت نگاه میکردم یاد معلم های خوبم می افتادم، محصل دوران راهنمایی بودم وهمرگاه از آقای کاتبی، معلم محبوبم ۲۰ میگرفتم یاد محسن عاشوری وپیراهنش می افتادم وهر وقت پاس گل دلپذیری می داد ومثل همیشه شادی وهیجان را در خونم مخلوط میکرد یاد نوشته های آقای کاتبی در زیر نمره ۲۰ خود می افتادم که صدآفرین ، بسیار خوب، بسیار عالی و.....
صدآفرین به تو ، به تو محسن عزیز که هنوز بعد از اینهمه سال نمونه ای از پاس های تو را در این فوتبال ندیده ولذت آن گل های ناب را سالهای بسیار است کسی بر وجودم نثار نکرده بود تا در این گفتگوی ۳ ساعته  یادش افتادم وچقدر زیبا بود این یادآوری ...
 

× ماجرا از قلیون وافیون شروع کنیم  که  البته خارج از عرف نیست،  جه این که بحث امروز است وما بی تقصیروبی منظور، به هر حال ما که ستاره پرسپولیس را دعوت نکردیم تا از او بازجویی کنیم فقط چون بحثش مطرح بوده پیشنهاد شد از این جا شروع کنیم تا بعدا برویم وپز بدهیم که مصاحبه متفاوت کرده ایم  ...
××متاسفانه در تاریخ فوتبال ما از ابتدا تا انتهایش این سیگار وقلیون وبدتر از آن هم بوده وبه نوعی جزئی جدا نشدنی از فوتبال شده ، سیگار همیشه در فوتبال وجود داشته است، امروز را نمیدانم اما در دهه ۶۰ بحث افیون والکل وسیگار تا ارودوی تیم ملی هم رفت وقطعا یادت هم هست که چه اتفاقاتی رخ داد، اگر بحث آبروداری ولاپوشانی نبود که همان محرومیت ۴ نفر هم مطرح نمیشد.

×فقط تیم ملی دوران مناجاتی را می گویید وسفر به آسیای میانه را ویا که کلا این ماجرا در شکل های غریب تر وتاریخی تر هم بوده وروی سیاهی ها را سیاه تر کرده بود؟
××نه متاسفانه همیشه بود وهمیشه در بدترین شکل بود بود ، در آن تیم که برای آماده سازی رفته بودیم به کشور شوروی سابق ماجرایی پیش آمد وبچه ها کار هایی کرده بودند وخلاصه تاریخ سازی کرده بودیم دیگر، الان وقتی این بحث مطرح می شود کسی فکر نباید بکند من برای افتادن سر چشم ها وزیان ها این حرف ها را می زنم.


×ولی بعضی از بچه ها نجات پیدا کردند در ماجرای بهار سال ۶۸، آن همه خلاف بود اما تنها ۲ مدافع میانی تیم ملی ویک هافبک ویک دفاع کنار تیم ملی محکوم ومحروم شدند.
××به خاطر نوع برخورد بود ، یکی از بچه های حراست میگفت ما دوست داریم آبرو ستاره تیم ملی محفوظ باشد اما متاسفانه برخی از دوستان جوری برخورد می کنند که انگار طلبکار هستند ورفته اند خلاف کرده ودر قالب تیم ملی این نظام، لب به نجسی زده اند ، به همین خاطر بود که آن ۴ نفر محروم شدند وبعضی دیگر که بماند چه کسانی بودند نجات پیدا کردند، دوست حراستی ما اتفاقا دوست نزدیک فرشاد پیوس بود وفرشاد خودش ضمن این که اهل خلاف نبود بلکه آدم محتاطی هم بود.

×همین فرشاد در زندگی فوتبالی شما خیلی نقش داشت از معرفی شما به علی پروین تا تله پاتی تاریخی بین شما واو که انگار وقتی در زمینی کنار هم بودید وجود همدیگر را حس میکردید وماجرای آن پاس های تاریخی هم از همین تله پاتی در آمد.

××با فرشاد در اردوی تیم ملی سال ۱۳۶۳ برای بار اول آشنا شدمْ بعد هم در مسابقات بارها روبروی هم بودیم، با این حال وقتی بعد از ۳-۲ سال خدمت سربازی خیلی سخت، به تهران آمدم ودر کوچه برلن از فرط بیکاری در حال گز کردن زمین بودم فرشاد من را دید وبا خودش به تمرین پرسپولیس برد وبه علی پروین معرفی کرد .

×سرنوشت دست عجیبی داشت در زندگی محسن عاشوری دارد ، شاید اگر آن روز به جای کوچه برلن رفته بودی پارک شهر مثلا به تیم استقلال میرسیدی یا اصلا از فوتبال دور می شدی وشاید هر چیز دیگر ، شاید بهترین گزینه همین بود که به پرسپولیسی بروی که سرمربیش عاشق بازیکنی مثل تو بود ولی در همه توجه وعلاقه اش به تو یک تناقض تاریخی وجود داشت.
××علی پروین در تیم ملی وپرسپولیس نوع دیگری فکر میکرد، من با کمترین تمرین در پرسپولیس بازیکن ثابت بودم ، مهره مورد علاقه علی آقا که تصور میکنم در آن سال ها علی پروین بدون حضور من وفرشاد پیوس ومجتبی محرمی چیزی کم داشت، پروین قبل از ما حمیددرخشان وناصر محمد خانی وبزرگتر هایی از این دست را داشت اما بعد از حضور ما بود که پرسپولیس شد همان تیمی که علی پروین دوستش داشت، تگر منظورت از تناقض این است که چرا علی پروین که همزمان مربی تیم ملی بود چرا از من کمتر استفاده در تیم ملی داشت باید بگویم سیستم او در تیم ملی وپرسپولیس تفاوتی عمده داشت.

×علی پروین وتفاوت مرد ملی ومرد پرسپولیس...این همیشه بحثی تاریخی بوده که در باره اش خوب است حرفی بزنی
×× بعد از بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن که ما قهرمان شدیم مسابقات باشگاه های تهران هم انجام شد وپرسپولیس هم با قدرت قهرمان شد و من به عنوان بهترین بازیکن سال انتخاب شده بودم، یک روز بعد از قهرمانی در مسابقات وانتخاب من به عنوان بازیکن سال ۶۹ فوتبال ایران  محمود خان خوردبین به پروین گفت تو فوتبالیستی در این سطح وکلاس را در تیم ملی بازی ندادی  واگر او بود که تیم ملی در پکن بهتر فوتبال بازی میکرد اما پروین پاسخی  گفت که عجیب بود ، او گفت اگر میخواستیم در پکن فوتبال بازی کنیم به همه تیم ها می باختیم! ما در دوران علی پروین تیم ملیمان به خاطر مسائل جنگ از آسیا عقب افتاده بود وعلی پروین تلاش برای نتیجه گیری داشت ودر آن جا به جای خوب بازی کردن به فوتبال نتیجه گرا روی آورد، ما حتی برابر کره شمالی در فینال که از ژاپن وکره جنوبی ضعیف تر بود ویارش اخراج شده و۱۰ نفره هم بازی میکرد با یک مهاجم بازی کردیم تا غفلتا گل نخوریم ودر آن شرایط هافبکی مثل مهدی فنونی زاده وافتخاری برای نتیجه گیری بهتر به علی آقا کمک کردند شاید...

×دلخور نمیشدی که قربانی این دیدگاه می شدی؟
××گاهی اوقات بله وحت یک باردر مقدماتی جام ملتهای ۱۹۹۲ نرفتم اردو وگفتم یک سال تمام پلی میکر بازی میکنم ودر پرسپولیس همه کار میکنم اما در تیم ملی یا روی نیمکت مینشینم ویا من را در هافبک راست بازی میدهند .

×یعنی واقعا جرات داشتی راست راست در چشم علی پروین نگاه کنی واین حرف ها را بزنی؟ شوخی میکنی!
××البته نه به این حد با صراحت اما حرفم به او منتقل می شد وایشان هم البته چون من را خیلی دوست داشت اهمیتی نمیداد ، این خصلت تاریخی علی پروین بود که فوتبال را عاشقانه دوست داشت وبازی من را هم می پسندید، البته ما بی ادب نبودیم وحداکثر یاغی گری ما این بود که گفتم یعنی تیم ملی نمی آیم چون یک سال بازیساز بازی کرده وحالا دوست ندارم در این پست بازی کنم البته درک هم داشتم، در فوتبال ایران پرسپولیس با تیمی بازی میکرد که از آن تیم قویتر بود اما در آسیا ما با تیم هایی بازی میکردیم که طی سال های جنگ فوتبالشان از ما پیش افتاده بود.


×و با این اوضاع راضی بودی وگذران دنیا برایت سخت نبود؟
××نه هرگز، روی ابرها بودم، گاهی بازی در پرسپولیس برای مردم جذاب تر بود وبازیکن تیم پرسپولیس به این عنوان از بازیکن درجه اول تیم ملی مطرح تر بود .مثلا شما اگر در همان دوران مقایسه میکردید بازیکنانی در تیم ملی بودند که فقط وقتی مردم چهره آنها را میشناختند که به پرسپولیس می آمدند ومن هم در پرسپولیس بازی میکردم وهمیشه در تیم ملی هم بودم اما در تیم ملی ذخیره بودن در برخی بازیها وبازی در پست غیر تخصصی لذت حضور در پرسپولیس را بریم نداشت البته بعدها وقتی دیدم که شانس رفتن به اروپا را با بالا بردن قدرت بدنی داشته ام افسوس خوردم که چرا تمرینات بدنسازی خوبی نداشته واز مربیانم دلخور بودم که چرا برایم تمرینات حرفه ای نگذاشتند، شاید چون در پرسپولیس کار موفقیت تیم با پاس ها من راه می افتاد وهمین وضعیتم خوش خوشان ساز رفقا بود به همین دلیل من را رها کردند واصلا در تمرینات برایم سخت نگرفتند .


×در سال های ابتدایی دهه ۷۰ به قطر رفتی وبرگشتی وتصور می شد که کمی تقویت شده بودی...
××رفتم وقطر وبرگشتم اوج گرفتم وهمزمان با اوج گیری من فرشاد دوباره زنده شد، در قطر تمرینات بهتری داشتم، وقتی برگشتم به تهران ۳۰ ساله شده بودم وبدون آن که محسوس برای خودم باشد بازیم تفاوت کرده وتقویت شده بود ، بعد از ۳سال که فرشاد پیوس آقای گل شدن را فراموش کرده بود، در سال ۷۳ با حضور من ۲۱ گل زد وبرای آخرین بار آقای گل شد، تازه علی دایی هم ۱۵ گل زد واین گلها تنها در ۲۰بازی از مسابقات سال ۷۳ شکل گرفت، سالی که به حریفان خودمان ۱۰ گل وشش گل و۵ گل تا دلتان بخواهد زدیم ودر ۲۰بازی نزدیک ۶۰ گل زدیم.

×در این دوره عضو تیم ملی نشدی،  چرا چه خبر بود آن دوران که تیم ملی با جنازه خودش به هیروشیمای ۹۴ رفت وتو واستیلی وخاکپور وخداداد عزیزی وبعضی های دیگر را با خودش نبرد...

××عابدینی همزمان رئیس فدراسیون وهمه کاره پرسپولیس بود ودر فوتبال بنا به دلائل ویژه ای چند بازیکن را نفرستاد به تیم ملی اماالبته من از عابدینی انتظار حمایت بسیار بیشتری داشتم چون به هر حال مهم ترین علت اوج گیری تیم سال ۷۳ من بودم وچون تیم ملی جوانگرایی کرده بود وابطحی وفنونی زاده ومرفاوی وبعضی ها دیگر در تیم ملی نبودند من هم باید کنار می رفتم چون ۱۰بازیکن از تیم ما را به تیم ملی دعوت کرده بود .


×وهمین آغاز ناگهانی افت وتلخکامی ها شد وبه جدایی منجر شد و...
××بله ویک دفعه روزگار ناسازگاری کرد با من، از مساله ازدواجم تا گرفتاریهای روحی وذهنی وکم تمرین کردن وبدتر از همه حضور یک مربی مثل استانکو که در قاموس مربیگریش بازیکن جنگنده ودونده میخواست.من هم در سال ۷۴ در پرسپولیس کمتر به بازی گرفته شدم وفرض کنید که از ۳۰بازی در حدود ۱۷ تا ۱۸بازی بودم وبه همین دلیل در سال ۷۵ از تیم جداشدم.


×وقتی رفتی تلاشی برای برگشت نکردی؟ کسی نگفت نرو ومثلا این تیم خانه توست؟
××فرشاد زنگ زد وگفت نرو محسن اینجا تیم خودت توست واگر بروی حرمت ها خراب می شودمن هم گفتم فرشاد این مربی بازیکن مثل من وتو را نمیخواهد وخودت هم از او خسته خواهی شدوالبته شد! فرشاد هم با استانکو قهر کرد و۷ماه از تیم دور ماند ودر خرداد سال ۷۶ وقتی استانکو از تیم رفت به پرسپولیس برگشت وخداحافظی کرد از فوتبال ...


×برگشت تو وفرشاد به پرسپولیس درخواست مربی موقت تیم یعنی حمیددرخشان بود ؟
××نه اصلا درخشان دوست نداشت ما برگردیم واگر خواست آقای عابدینی نبود درخشان صد سال هم ما را به پرسپولیس بر نمیگرداند، در آن دوران عابدینی در مورد اکثر مسائل ولو مسائل فنی حرف اول وآخر را می زد البته من در لیگ ۷۶ به پرسپولیس برگشتم  ودر یکی دو بازی با تیم بودم اما خیلی سرحال بازی نکردم.


×تصور من ودوستان مثل من که آمادگی سرشار تو را در سالهای بازنشستگی دیدیم این بود که اگر دوست داشتی میتوانستی تا سال ۸۰ وحداقل تا ۳۷سالگی بازی کنی؟ بی تعارف میگویم واستدلال دارم برای این ادعا چون یک سال در کنارت تمرین کردم در سال ۸۰ با تیم پیشکسوتانْ خدا بیامرز صفر ایرانپاک ومایلی کهن ودکتر زادمهر وبرخی دیگر از دوستان هم بودند اما برایت اصلا مهم نبود که تا این حد خوب هستی وتلاشی نداشتی تا دوباره خودت را نشان بدهی
××نمیدانم شاید هم کمی سرخورده شده بودم اما به هر حال وقتی در سال ۸۴ فرشاد پیوس سرمربی تیم شهید قندی یزد شده بود یکی دو جلسه من را به تمرین تیمش دعوت کرد از من خواست که بروم وقرار داد بازی ثبت کنم در حالی که ۴۰ سال داشتم، اول فکر کردم فرشاد شوخی میکند اما وقتی دیدم جدی حرف میزند گفتم بازی میکنم به شرط این که خودت هم یک نیمه در هربازی بیایی داخل زمین...

×شوخی بود دیگر نه؟
××من شوخی کردم که این را به فرشاد گفتم اما اگر واقعا بازی میکردیم همان وقت هم میتوانستیم در سن ۴۰ وچهل ویکی دوسالگی موثر باشیم برای ان تیم...


×مربیگری فوتبال
××علی پروین سال ۸۳ گفت یک سال در امید باش میاورمت به بزرگها اما استیلی به جایم  رفت به تیم بزرگسالان به هر دلیل نمیدانم.


× پرسپولیس رویانیان
×من دنبال حق وسهم کشی نبودم وگرنه  در چند بازی سال ۹۰ سرمربی پرسپولیس بدوم، خیلی ها با تیم ساعت نزدیک شدن به باشگاه پرسپولیس برای خودشان سابقه درست میکنند اما من هیچ وقت خودم را به هیچ کس تحمیل نکردم ولو این که یک باره آقای گل محمدی جای من را گرفت وکسی نپرسید که مثلا چرا عاشوری فرصت پیدا نکرد که نشان دهد مربیگری را بیشتر از گل محمدی ودایی ودرخشان میفهمد یا کمتر ...به نظرم کسانی که این فرصت را به من وامثال مجید نامجو مطلق ها نداده اند کمتر از فوتبال می فهمند ونمیدانند که هوش اجتماعی در برتری فنی وگرفتن تصمیم های ویژه در فوتبال چقدر اهمیت دارد.

×ادب و آداب
××وقتی علی پرون رفت از این فوتبال، ادب وحفظ حرمت بزرگتر هم رفت  که واقعا نعمتی تمام نشدنی است این جناب علی پروین.

×دوستان نزدیک
××کرمانی وفرشاد ومحرمی البته با کرمانی از همه بیشتر رفیقم.


×تیم منتخب فوتبال امروز ما
اگر به من حق استفاده از تنها ۱۱بازیکن را در حال حاضر برای یک بازی مرگ وزندگی میدادند من از بین فوتبالیست های باشگاهی ایرانی از بیرانوند، سید جلال حسینی، شجاع خلیل زاده، صادق محرمی، محمد انصاری، کمال کامیابی نیا، جهانبخش، بشاررسن،وحید امیری، مهدی طارمی وعلی علی پور استفاده میکردم.


× اولین ترکیب تیم ملی در دوران فوتبال

×سعید بناگذار، شهید رضایی مجد، امید هرندی، سعید مظاهری، مجید اسدی، فریبرز مرادی،رسول غنی زاده، نادر کرمی،مجید نامجو مطلق و... بازیکنان تیم ملی جوانانی بودند که با آنها در سال ۱۳۶۱ به نپال رفتیم.


×تداخل کاری بین تو ومجیدنامجو مطلق نبود وقتی مجید به پرسپولیس امد؟
××خیر چون مجید وقتی به پرسپولیس امد کاملا ناآماده بود ووقتی هم من از تیم جدا شدم او آماده شده بود!


×تک جمله ای ها
۱-جواد منافی حیف شد! مدت کوتاهی قبل از مصدومیتش آری هان آمده بود او را به تیم هرتابرلین ببردْقبل از این که علی دایی رابه تیم السد قطر وستارگان فوتبال ما را به سنگاپور ببرند کلاس جواد در حد تیم هرتابرلین بود .
۲-این بشاررسن را خیلی دوست دارم، در پرسپولیس کار او به من نزدیکی دارد، ای کاش ایرانی بود .
۳-مسلمان با من تفاوت عمده ای دارد، او بیشتر میدود وبه مارهای ترکیبی علاقه بیشتری دارد.
۴-در پرسپولیس ادب وآداب خیلی زیاد رعایت میشد ویک بار رضا شاهرودی یکی از بازیکنان تازه وارد را که زودتر از بزرگتر های تیم زیر دوش بعد از تمرین رفته بود را از زیر دوش بیرون کشید وگفت اول ادب یاد بگیر وبعد برو صابوناتو پاک کن! باورت نمیشود بگویم او این کار را با چه کسی کرد!
۵-در پرسپولیس سال ۹۰ ۳بازی سرمربی بودم ودر پرسپولیس سال ۷۳ هم در ۲بازی سرمربی موقت بودم واز این ۵بازی در ۴بازی برنده شدم.
۶-زدوبند بلد نیستم ودوست هم ندارم بلد باشم،همه این دزدی ها ودروغ ها ودورنگی ها به خاطر ۲ ریال پول بیشتر برای دورانی ست که معلوم نیست چقدر باشد ومعلوم نیست چقدر برای این پول ها میتوانیم زنده باشیم.
۷-شهرداری فومن تیم خوب اما بدون پولی بود اما در تیم ساوه ، میخواهم بار دیگر خودم را ثابت کنم.


گفتگو از مهدی حدادپور


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی