علی آذری: سامی خدیرا شاگرد من بود / به من گفتند در فوتبال ایران باندبازی است
آذری مدتی است برای خدمت به استعدادهای فوتبال ایران آکادمی خود را در کشورمان نیز دایر کرده است.
اختصاصی پیروزی دیلی;حضور فوتبالیستهای 2 ملیتی در تیمملی فوتبال ایران چند سالی است جا افتاده و هراز چندگاهی شاهد حضور این قبیل چهرهها در فوتبال کشورمان هستیم.
این مورد در خصوص مربیان ایرانی مقیم خارج از کشور اما بسیار کمرنگ بوده است. در صورتی که میتوان به افراد موفق و باکارنامه پیرامون این قضیه رسید. یکی از این افراد علی آذری، بازیکن سابق پرسپولیس که عنوان آقایگُلی نوجوانان تهران با پیراهن سُرخ را نیز در کارنامه دارد. علی آذری 24 سال است در آلمان دارای یک آکادمی مدرن با تمام ویژگیهای روز دنیای فوتبال است. از افتخاراتش میتوان به معرفی سامی خدیرا به تیمملی آلمان اشاره کرد که از شاگردان او در آکادمی ام تی وی اشتوتگارت است. گپ و گفت مفصل و قابل توجهی با این چهرۀ دارای تحصیلات عالیۀ فوتبال داشتم که ماحصل آن را تقدیمتان میکنیم. خواندنش خالی از لطف نیست. حداقل با الفبای فوتبال حرفهای آشنا میشوید. علی آذری مدتی است برای خدمت به استعدادهای فوتبال ایران آکادمی خود را در کشورمان نیز دایر کرده است.
-بعد از سالها فعالیت در فوتبال آلمان گویا مدتی است شعبۀ ایرانی آکادمی فوتبالتان را دایر کردهاید. در این خصوص توضیح میدهید؟
بله، فعالیت آکادمی علی آذری لوتوس استارت خورده و اولین ترم ما به تازگی پایان یافته است. پیش از این در مناطق 2 و 5 تهران آکادمی داشتم. الان هم 22 سال است که در اشتوتگارت آلمان آکادمی دارم. حالا برنامههای همان آکادمی را با شرایطی تقریبا مشابه در ایران پیاده میکنم.
-شاید برای نسل امروز علاقمند به فوتبال، علی آذری نام شناختهشدهای نباشد. خودتان را برای خوانندگان ما معرفی میکنید؟
از سال 1359 و از 7 سالگی فوتبال را با نونهالان پرسپولیس شروع کردم. از زمینهای دولاب و آهنگ با نونهالان، نوجوانان و جوانان پرسپولیس ادامه دادم. آن زمان امید نبود و مستقیم به تیم بزرگسالان میرفتیم. علیآقا پروین 5 ، 6 بازیکن از جوانان به تیم بزرگسالان برده بود و ما را به تپههای داوودیه میبرد تا بازیکنان نامی آن دوره به هوای ما هم که شده جدیتر تمرین کنند و فقط وقت را به شوخی نگذرانند. یادش به خیر مرتضی فنونیزاده خیلی شوخ بود. آقای کماسی و علیآقا بالای تپه میایستادند. علیآقا شلنگی داشتند که با آن بعضی وقتها بچهها را دلالت میکردند.
-بنابراین کارنامه فوتبالی قابل دفاعی دارید. با چه مربیان دیگری کار کردهاید؟
افتخار شاگردی مربیانی همچون عباس پناهی، حسن عضدی، ایرج پازوکی که واقعا برای من پدری کردند. مجید پروین، علی فهیمیراد، محسن حقشناس، زوران جورجوویچ و خیلی از بزرگانی که نام عزیزشان را به یاد نمیآورم. سال 1367 با پیراهن پرسپولیس آقایگل نوجوانان تهران شدم. پرسپولیس را باشگاه خودم میدانم. البته دوستان فوتبالی خوبی در بین استقلالیها دارم. مثل امیر قلعهنویی و سیدمهدی رحمتی. اما برای من باشگاه پرسپولیس خانه امیدم است. هیچوقت نمیتوانم کمکهای علیآقا پروین را فراموش کنم. خیلی به پیشرفت فوتبالی من کمک کردند. همچنین ایرج پازوکی عزیز که خیلی برای من در پرسپولیس زحمت کشیدند تا به آن بالاها برسم.
-نقش خانواده در پیشرفتهای فوتبالی شما چقدر بوده است؟
من در فوتبالم خیلی مدیون مادرم هستم. سال 1359 بود که در زمین های دروازه دولاب ایشان شخصا من را سر تمرینات می برد و می ایستاد و به خانه برمی گرداند. البته پدرم نیز خودشان فوتبالی بودند. در تیم شاهین زمان زنده یاد دکتر اکرامی کار مربیگری می کرد. خدا را شکر هر دوی این عزیزانم در قید حیات هستند. خانواده خوبی خدا را شکر داشتم که بسیار در امر فوتبال مشوق و حامی من بودند.
-سابقه حضور در تیمهای ملی را نیز دارید؟
در سال های 1371 تا 1373 تیم فتح بودم که برای حضور در تیم نیروهای مسلح دعوت شدم. آن مقطع آقای فیروز کریمی سرمربی تیم بودند. به طور کلی دوران خیلی خوبی در فتح تحت مدیریت حاج آقا آرونی داشتم. در آن تیم خداداد عزیزی و برادران خمس آبادی توپ می زدند. با مربیان خوشنامی چون رحمان احمدی، عباس موسیوند، همایون شاهرخی، ایرج قلیچخانی و ناصرخان ابراهیمی که در کلاس مربیگری نیز استاد من بودند. دورهای که محمود سجادی هم با من بود.
-بعد از فتح در چه تیمهایی توپ زدید؟
یک دوره کوتاه 6 ماهه در تیم نادیالایرانی دوبی توپ زدم. بعد پذیرشی گرفتم و برای ادامه فوتبال به آلمان رفتم. در تیم آماتورهای بایرنمونیخ و اشتوتگارت توپ زدم. در تیم اشتوتگارت کیکرز بازی کردم. با وجود این که در ایران مدرک A را گرفته بودم، اما وقتی ب
رای کار به فدراسیون فوتبال آلمان رفتم و مدرکم را ارایه کردم، مدرکم را پاره کردند و گفتند ما هیچ جای دنیا را در این حرفه مدرکش را قبول نمی کنیم. اگر می خواهی این جا کار فوتبال بکنی باید همه چیز را از صفر و تحت تعلیم ما بگذرانی.
-واکنش شما به این حرکت چه بود؟
ماجرای پاره کردن مدرک A را که به وکیلم گفتم، به من تذکر داد که اگر به دنبال شکایت رفتی، قید فدراسیون فوتبال آلمان را باید بزنی. من هم رفتم همه چیز را از صفر شروع کردم و همزمان با فوتبال بازی کردن دوره مربیگری را در بزرگ ترین دانشگاه ورزش آلمان که در شهر کلن قرار دارد گذراندم.
-از فعالیتهایتان در آلمان بگویید؟
در اشتوتگارت کانون ایرانی – آلمانی تأسیس کردم که بچه های طلاق سراغ کارهای خلاف و اعتیاد به الکل و مواد مخدر نروند. زمین فوتبال اجاره می کردم. این کانون هنوز هم به فعالیت خودش ادامه می دهد و حدود 94 نفر را تحت پوشش خودش دارد. برای این اقدام حتی از شهردار اشتوتگارت لوح تقدیر گرفتم.
آکادمی فوتبال من در آلمان به نام « امتیوی اشتوتگارت » 22 سال است که به پرورش استعدادهای فوتبالی مشغول به فعالیت است. هنرجویان حاضر در این آکادمی از همه شرایط راضی هستند. در آلمان کتابی نوشتم در زمینه داوری و مربیگری و آکادمی فوتبال، نه مدرسه فوتبال. حالا همان برنامه ها را به نوعی در ایران می خواهیم پیاده کنیم.
-ثمرۀ این آکادمی چه بوده است؟
سال قبل 2 تیم 14 و 15 ساله باشگاه ما در رده سنی خود در بوندسلیگا قهرمان شدند. با این که ما یک تیم آماتور هستیم، اما این موفقیت قابل توجهی بود.
-چه برنامههایی برای شعبه آکادمی آلمان در ایران دارید؟
الان 2 مربی که برای استعدادیابی با من خواهند آمد، حرف های زیادی برای گفتن دارند. یکی از آنها سرمربی سابق تیم ملی جوانان آلمان است که روزهای دوشنبه و پنجشنبه هر هفته بچه های بااستعداد استان باتن بوتن برگ را در رده های سنی 14 و 15 سال تمرین می دهند. برای شعبه ایران همان برنامههای آلمان و البته با توجه به سطح امکانات کشورمان را برنامهریزی کردهام.
-از تحصیلات خود در زمینه ورزش و بخصوص فوتبال بیشتر صحبت میکنید؟
در ایران کارشناسی تربیتبدنی خوانده بودم. در آلمان برای کار مربیگری باید 3 مدرک مهم در دکترای کارشناسی تربیت بدنی، علوم ورزشی و روانشناسی فوتبال تحصیلاتم را انجام دادم. در آلمان پروژه های مختلفی انجام دادم. در کلاس های مربیگری شرکت کردم و مدرک B لیسانس آلمان را گرفتم. همان مدرک «پرولایسنس» که الان همه مربیان شاغل در این کشور دارند. هر سال هم آبدیت می شویم. باید مواردی که استادمان می خواهد را از خودمان انجام بدهیم.
-پیشزمینۀ ذهنی مردم در ایران از آکادمی فوتبال محدود به مدارس فوتبالی است که مثل قارچ، رشد سرسامآوری کرده و بیشتر به بنگاههای تجاری شده تا این که بخواهد خروجی موفقی داشته باشد. شما برای جذب علاقمندان به فوتبال چه میکنید؟
دستگاهی هست برای استعدادیابی از بچه ها که در چه زمینه و رشته ورزشی استعداد دارند. 64 رشته ورزشی به این دستگاه متصل است و داده ها را در کامپیوتر نشان می دهد. تقریبا عملکردی مثل دستگاه ام آر آی دارد که وقتی بچهها درون این دستگاه قرار میگیرند، مورد اول برای ما ملاک است. اگر مثلا بچهای در والیبال استعداد داشت برای ما فقط مورد اول که فوتبال است اهمیت دارد. دستگاه همه موارد را در مورد استعداد یک نفر نشان می دهد. حتی تا حد پُست بازی، میزان آب بدن، بافت های عضلانی، گلبول های قرمز و سفید خون.
-این دستگاه را در آکادمیتان در ایران هم مورد استفاده قرار میدهید؟
بله، دکتر پارسا از دوستان خوب من از آمریکا این دستگاه را آوردهاند و قرار است حتی تا علم تغذیه را به بچه های آکادمی من آموزش بدهند.
-چه نکته دیگری از آکادمی اصلی شما در آلمان، در ایران نیز قابلیت اجرا دارد؟
دومین کاری که انجام داده ام در زمینه روانشناسی بالینی کودک است. چون در ایران اولین کاری که انجام میدهند، روی مسایل تاکتیکی و تکنیکی کار میکنند. اما اول باید ببینید بچه ها کله شق و پرخاشگر هستند یا خیر. از هم تیمی اش که پاس می خواهد چطور این مطلب را بیان می کند. دوم این که پدر و مادر آن بچه چطور آدم هایی هستند. آیا دچار مشکلاتی هستند یا خیر. برای همین کار از سرکار خانم دکتر رحیمی استفاده می کنیم که قبول زحمت کرده اند تا امور مشاوره بالینی بچه ها را انجام می دهند. سومین کار مهمی که انجام می دهیم این است که با همکاری جناب دکتر میرهادی که پسرشان افشین شاگرد من بوده است زمانی که پایه گذار آکادمی فوتبال در ایران بودم.
-گفتید سالها در آلمان فعالیت داید. آیا بازیکن معروفی هم هست که شاگرد شما بوده باشد؟
در آلمان هم در شهر اشتوتگارت پایه گذار آکادمی MTV بودم. بازیکنان زیادی را به تیم های پایه آلمان معرفی کردیم. یکی از معروف ترین آنها سامی خدیرا
ست که شاگرد من بوده که از آکادمی ام تی وی اشتوتگارت تا تیم ملی آلمان نیز رسید.
-از آماتور بودن آکادمیتان در آلمان صحبت کردید. چنین مجموعهای در ایران میشود یک مجموعه حرفهای و مدرن؟
تمام کارهای استعدادیابی آکادمی ام تی وی اشتوتگارت که با وجود آماتور بودن در مجموعه خودمان انجام می شود. 114 رشته ورزشی به صورت حرفه ای و غیر حرفه ای فعال است. تیم والیبال دختران ما در بوندسلیگا قهرمان شدند. تیم نابینایان فوتبال ما قهرمان آلمان هستند. تیم هندبال ما قهرمان آلمان شده است. تیم یک بزرگسالان ما ضعیف است. اما تیم های پایه ما بازیکنان بزرگی را تربیت کرده است که در تیمهای بزرگ آلمانی بازی می کنند. سامی خدیرا را هم که خدمتتان گفتم. الان 2 بازیکن ایرانی در تیم هانوفر از شاگردان من هستند. 2 استعداد که از ایران بردیم و الان به 17 سالگی رسیده اند. حق رشد هم از باشگاه هانوفر بابت این 2 استعداد ایرانی باشگاه ما می گیرد.
-ترتیب ردههای سنی فوتبال پایه در آلمان چگونه است؟
در فوتبال آلمان و در رده های پایه چیزی به نام تیم های نونهالان و نوجوانان و جوانان و امید نداریم. از رده سنی 8 سال که با U8 شروع می شود تا U23 سال به سال تیم داریم.
-آیا تمام فعالیتهای شما در آلمان به زمینۀ فوتبالی محدود میشود؟
خیر، پروژه های مختلفی از جمله برای بچه های بهزیستی انجام می دهم در آلمان برای این کار 2 بار از شخص خانم مرکر صدراعظم آلمان لوح تقدیر گرفتم. از شهردار اشتوتگارت لوح تقدیر گرفتم برای این برنامه ها. 16 رشته ورزشی به نام من در استان باتن بوتن برگ ثبت شده است. به عنوان مثال بیلیارد که پیش از این به عنوان ورزش در این استان پذیرش نشده بود.
-اما اجرای این پروژه بسیار هزینهبر خواهد بود.منابع مالی خاصی برای این کارها در اختیار دارید؟
از طرف آکادمی ام تی وی اشتوتگارت که در آلمان دارم مجوزی آورده ام که هر 2 سال یک بار 40 تا 60 نفر از استعدادهای آکادمیام در ایران را با همکاری سفارت آلمان در تهران، جناب سفیر و مسوول فرهنگی ورزشی سفارت آلمان در ایران در اوایل سال آینده به این کشور ببریم. البته در حال حاضر مشغول گرفتن استعلام های لازم در خصوص این که مشکلی برای ورود این بچه ها و پدرو مادرهای شان به آلمان وجود نداشته باشد هستیم. به دنبال یک اسپانسر خوب برای تأمین هزینه های این سفر هستیم. در غیر این صورت هزینه های سفر با خودشان است.
-خروجی این طرح چه میتواند باشد؟
3 تا 7 روز این بچه ها میهمان آکادمی من در آلمان هستند. این فرصتی برایشان است که بتوانند استعداد و قابلیتهای خودشان را نشان بدهند. هدف و آرزوی من این است که همه این بچه ها برای حضور در تیم های آلمانی انتخاب شوند. بچه های آکادمی آلمان را به همراه منیجرهایشان میآوریم تا یک بازی بین بچههای ایرانی با آنها برگزار کنیم. برای همین منظور یک کلاس ویژه آموزش زبان آلمانی را به لطف جناب دکتر میرهادی در انستیتو گوته هماهنگ کرده ایم.
-از حضور اساتید آلمانی در ایران بهرۀ دیگری هم جز کشف استعدادهای فوتبالی خواهید بُرد؟
صحبت هایی شده با هیأت فوتبال تهران که البته هنوز به توافق مشخصی نرسیده ایم. قصد و نیت این است مربیان آلمانی که آوریل 2019 برای استعدادیابی بچه های آکادمی علی آذری لوتوس به ایران می آیند، دوره های توجیهی و دانش افزایی مربیان از لیگ برتر تا رده های پایین تر برگزار کنیم. این مربیان از استادان برجسته دانشگاه هنف آلمان در کلن هستند. حتی می توانیم کلاس هایی برای داوری داشته باشیم.
چون برای گرفتن مدرک مربیگری ابتدا باید 15 بازی را سوت بزنیم. حتی باید 4 کلاس داوری را بگذرانیم تا روی مدرک مان مُهر معتبر فیفا بخورد. باید برای کار مربیگری در آلمان داوری هم بلد باشیم.
-آلمان و ایران؛ آیا آکادمی شما در سایر کشورها نیز فعالیت دارد؟
شعبه دیگری از آکادمی ام تی وی اشتوتگارت را در یونان داریم. چون همکاری یونانی – آلمانی دارم. فکر ما برای پروژه بعدی تأسیس شعبه ای در ترکیه است.
-گفتید که به ایران عرق ملی دارید. چه استفادهای از ارتباطات خوبتان در آلمان برای کمک به فوتبال ایران کردهاید؟
زمانی که در بم زلزله آمد و جان بسیاری از هموطنان ما را گرفت، هماهنگی با حزب سبز آلمان داشتم که تیم استقلال برای یک بازی آمد. علی دایی و امیر قلعه نوعی از دوستان خوب من هستند. آقای علی پروین که استاد اول من هستند که هر چه در فوتبال به آن رسیده ام را از ایشان دارم. جام الماس را برای تیم فوتسال 18 ساله های ایران هماهنگ کردم که به آلمان آمدند. جباری در آن تیم بازی می کرد. آقایان ساکت و درودگر همراه این تیم بودند.
-گویا سال 2006 نیز در آلمان به تیمملی سرویسهای مفیدی دادید؟
سال 2006 افتخار این را داشتم که آقای دکتر دادگان به من گفتند تو هم در ایران و پرسپولیس بودی و هم آلمان بازی کردی. به اصرار من را روی نیم
کت کنار بین علی دایی و مهدی مهدوی کیا نشاند. فیلم های این اتفاق موجود است. چون کار خوانندگی هم کرده ام، 2 تراک موسیقی برای تیم ملی در مسابقات جام جهانی آلمان خواندم.
-این نکتۀ جالب توجهی در خصوص شماست که با وجود سالها زندگی در آلمان، هنوز این قدر بااحساس از ایران صحبت میکنید؟
قلب من همیشه برای ایران می تپد. عِرق ملی به کشورم دارم. زمانی که در آلمان بودم، از روز اول در فکرم بود که بتوانم روزی این پروژه ها را در ایران داشته باشم. تعارف ندارم، زمانی که در پرسپولیس بودم، یا علی آقا پروین که بچه ها را از پایین شهر می آوردند یا آقای ایرج پازوکی که از پاکدشت ورامین بود، بتوانم حداقل 2 تا از این بچه های مستعد را در آلمان ماندگار کنم که بتوانند در تیم های آلمانی بازی کنند، برای من ارزش معنوی فراتر از مسایل مادی برای من دارد.
-به نظر شما چرا به استعدادهای ورزشی کشورمان بهای لازم داده نمیشود؟
این هدفی بزرگ است که برای بچه های این مرز و بوم دارم. ایران خیلی فوتبال خیز است. من اعتقاد دارم تب فوتبال در ایران خیلی بیشتر از برزیل است. چرا این بچه ها نیایند از امکاناتی که در آلمان دارم استفاده کنند؟! من بازیکن از ایتالیا دارم. از رومانی، آلبانی، از چِک، از کوزوو و از بوسنی بازیکن دارم. چرا بچه های ایرانی در این مرکز نداشته باشیم؟! از عراق بازیکن آمده در آکادمی من. از افغانستان هم بازیکن دارم.
-حضور چهرههای غیربومی در فوتبال یک کشور چقدر میتواند موثر واقع شود؟
الان فوتبال جهانی است و بازیکنان از ملیت های مختلف در تیم های ایرانی بازی می کنند. گادوین منشا و بشار رسن در پرسپولبس بازی می کنند. خودم چون از بچگی پرسپولیسی بودم و برای این تیم بازی کردهام، افتخار دارم که برای مراسم معارفه آکادمی علی آذری لوتوس آقای علی پروین، آقای مهدی مناجاتی، آقای ناصر محمدخانی آمدند.
-شرایط امروز فوتبال ایران با دورهای که شما بودید چه تفاوتی کرده است؟
این گرمی و صمیمیتی که در فوتبال ایران بود را دیگر کمرنگ می بینم. چون به اعتقاد من پول فوتبال ما را خراب کرده، چون جنبه اش را نداشتیم. از زمانی که پول وارد فوتبال ما شد همه اول دنبال پول هستند. اما علی آقا پروین به ما میگفت، این 120 هزار تماشاگری که می آیند ورزشگاه برای شماها آمده اند. پس آخر بازی باید از پیراهن های تان عرق بچکد وقتی در پایان همان نیمه اول به رختکن می آیید.
-پرسپولیس امروز و پرسپولیس دوران شما چه تغییراتی کرده است؟
البته این بچه هایی هم که هستند واقعا با غیرت کار می کنند. از آقای برانکو واقعا سپاسگزارم که با دست خالی در زمان محرومیت از جذب بازیکن تیم را به این شکل جمع کرده است. اما اعتقاد دارم بچه های امروزی باید قدر این باشگاه، این پیراهن و لوگوی پرسپولیس را بدانند. چون واقعا ارزش بسیار زیادی دارد. پرسپولیس را خانه خودم می دانم.
-ما شاهد حضور فوتبالیستهای 2 ملیتی در تیمملی هستیم. اما مربی تا به حال به یاد ندارم خیلی پیش آمده باشد. شما چرا هیچوقت به این کار روی نیاوردید؟
سال 2006 که تمام سفیران بودند، آقای علی آبادی و آقای مهندس شیخ عطار آمده بودند. آقای علی آبادی با من برای تیم ملی جوانان با من صحبت کردند. بعد که آمدم ایران آقای علی آبادی گفتند نامه شما را زدهایم برای ثبت قرارداد. رفتم فدراسیون فوتبال پیش آقایی معینی که خیلی محترم هستند و خیلی برخورد خوبی با من داشتند. اکبر محمدی به من گفت نیایی این جا که باندبازی است. جالب است که فردای آن دیدم خود اکبر محمد تیم ملی جوانان را گرفت. این مسئله یک مقدار من را دل آزرده کرد. چون با عِرق ملی آمده بودم مسوولیت قبول کنم و هدف مالی نداشتم. چون درآمد من از فوتبال در آلمان به اندازه کافی بود. این مسئله خیلی به من برخورد.
گفتگو از صالح محمد رحیمی