محبوب: مجبور شدم از پرسپولیس بروم، این حقِ من نبود!/ دلم برای استانکو خیلی تنگ شده است

محبوب: مجبور شدم از پرسپولیس بروم، این حقِ من نبود!/ دلم برای استانکو خیلی تنگ شده است

 داود مجبوب، هافبک سابق پرسپولیس در گفتگویی پاسخگوی سوالات ما شد.

به گزارش پیروزی دیلی، مدت ها بود از بازیکنان قدیمی پرسپولیس دنبال شماره تلفنش بودیم، همبازیان سابقش می گفتند در کرج با او دیدار کرده اند اما شماره ای از او نداشتند، تعداد زیادی از هواداران هم سراغش را می گرفتند و دوست داشتند بدانند داوود محبوب کجاست، چه می کند و او که یکی از رکوردداران تاریخ لیگ باشگاهی ایران است، بعد از فوتبال، روزگارش را چطور گذرانده... تا اینکه به لطفِ معرفت محمد برزگر، که با محبوب در فجرسپاسی هم تیمی بوده، پیدایش کردیم.
خیلی حرف ها داشت اما دلش نمی خواست با باز کردن دوباره پرونده های قدیمی، جنجال به پا شود. وقتی به او گفتیم که این حرف ها مربوط به گذشته هست و خیلی ها دوست دارند آنها را بشنوند، گفت دوست ندارد همبازیان سابق و دوستانش را ناراحت کند، به همین دلیل ناگفته های زیادی هم ماند، برای بعد.
گفت وگوی خبرنگار روزنامه پیروزی با داوود محبوب بازیکن چند پستی دهه 70 پرسپولیس را در زیر می خوانید:


-ازخیلی ها سراغ تان را گرفتیم تا سرانجام شماره تان را پیدا کردیم!
محمد (برزگر) چند روز پیش به من زنگ زد. آمده بود کرج. خیلی سال است که کسی از من سراغی نمی گیرد.


-واقعا عجیب است، پیدا کردن بازیکنی که رکورددار کسب 4عنوان قهرمانی متوالی با دو تیم در لیگ باشگاهی ایران است، نباید اینطور سخت باشد!
آن خبرنگار که چند سال پیش زد من 4 قهرمانی متوالی داشت، می خواست به من محبت کند، اما اشتباه هم نوشت، من 6 قهرمانی متوالی داشتم. دو قهرمانی لیگ باشگاه های کشور با سایپا و یک قهرمانی حذفی با این تیم به همراه دو قهرمانی با پرسپولیس و یک جام حذفی با این تیم. درواقع من 6 قهرمانی متوالی با سایپا و پرسپولیس داشتم. همان زمان در جام باشگاه های آسیا هم با پرسپولیس سوم شدیم.


-خب دیگر بدتر، چرا از داوود محبوب در این سال ها هیچ اسمی نبوده؟
نمی دانم به خدا. داستان فوتبال ما همیشه طوری بوده که البته خود من هم خیلی دوست نداشتم باشم و چیزی از من بنویسند.


-اتفاقا یکی از بازیکنان مورد قبول علی پروین هم بودید.
او از دوستان خیلی خوب من هست. دو سه سال پیش آمده بود کرج، خیلی سریع زنگ زد و می خواست من را ببیند. دلش برایم تنگ شده بود. او فوق العاده بود.


-به هرحال جدا از حضور در پرسپولیس، چندین قهرمانی با تیم های مختلف داشتید، می شد فرصت حضور در فوتبال در مقاطعی به شما هم داده شود.
بحث گله کردن نیست، به هر شکل وضعیت اینطور است. من ناراحتم هم از برخی دوستان و هم از وضعیت فوتبال ایران. ببینید شما مثلا بهترین آرایشگر هستید، اینکه خودتان بروید و به همه بگویید «من در حرفه ام بهترین هستم، تو را به خدا من را بردارید، بیکارم!» اصلا وجهه قشنگی ندارد و اگر ارزش کار شما 100 باشد، وقتی خودتان می روید و می گویید من را به خدمت بگیرید ارزش کارتان به 10 می رسد. درحالیکه وقتی عقبه ات را بدانند و خودشان بیایند دنبالت، آن وقت است که احترام و آبرو و عزتت حفظ می شود. حرفه ای گری این است که به خاطر علم و دانشت، دنبالت بیایند، نگاه من به فوتبال اینطوری است، ولی متاسفانه همه چیز لابی گری شده و حضور در فوتبال به این بستگی دارد که چقدر آشنا داری. یکی تا دیروز توپ جمع کن بوده اما حالا شده مربی. حرف که زیاد است.


-خب حرف ها را بگویید.
فساد هست، باندبازی هست، همه اینها هست، چه بگویم. همه هم می دانند. من هیچ وقت دنبال حاشیه نبودم، همان زمان هم که بازی می کردم زیاد مصاحبه نمی کردم.


-این حق شما بود به عنوان کسی که در سطح اول فوتبال کشور حضور داشتید امروز لااقل به اندازه زحمت تان از این فوتبال سهم داشته باشید.
مشکلی نیست، خیلی ها در همان پرسپولیس و سایپا از من بهتر بودند.


-اما هر کسی جایگاه خودش را دارد.
اتفاقا درست مشکل اینجاست که هر کسی جایگاه خودش را در این فوتبال ندارد!



* قبلا مربی دلسوزِ بازیکن بود، امروز خیلی ها دلال شده اند


-بله، حق با شماست، خیلی ها در فوتبال ایران جایی هستند که جای شان نیست.
 
اگر هر کسی جای خودش بود، این مشکلات عدیده را در فوتبال نداشتیم. قدیم دلسوز زیاد در فوتبال داشتیم. مربی تمرین می داد، استعدادیابی می کرد، مربی مثل پدر برای بازیکن دلسوز بود و حتی از جیب خودش خرج می کرد، ولی امروز برعکس شده، خیلی ها دلال شده اند و به دنبال آینده آن بچه ای که زیر نظرشان تمرین می کند، نیستند. همه دنبال پولند. همین الان ببینید دوستان هم تیمی ما کجا هستند. مجتبی محرمی، پنجعلی، نامجومطلق، کرمانی مقدم، اگر بخواهم یکی یکی اسم ببرم که خیلی زیادند. بهروز رهبری فرد، حسین عبدی، مهرداد میناوند، شاهرخ و شاهین بیانی و... همه اینها باید مدیر باشند، مربی باشند و تیم داری کنند اما نیستند. مربی ای که برای تیم پایه می آورند باید فوق العاده باشد من خودم از پایه بهترین مربیان را داشتم و این روی فوتبالم خیلی تاثیر داشت. از 14 تا 16 سالگی زیر نظر پرویز ابوطالب که استادی بود در کارش، کار کردم. من، جواد زرینچه، محمود کلهر و خیلی های دیگر با او شروع کردیم، در بوتان. او یکی از بهترین ها بود به همراه محمد فلاحتی که بچه کرج هم هست.


-از همان ابتدا در کرج بودید؟
ما اصالتا تبریزی هستیم، آمدیم تهران و بعد هم کرج. من در کرج فوتبالم را شروع کردم و ابوطالب مربی ام بود. بحث آموزش خیلی مهم است. قبلا هم گفته بودم همه پست ها می توانستم بازی کنم و بازی کردم جز دروازه چون از بچگی درست آموزش دیده بودم و تکنیک درستی داشتم. کسی در فوتبال پایه حضور دارد باید خیلی کاربلد و بادانش باشد. کسی که خودش قبلا فوتبال بازی کرده و می داند از دقیقه یک تا 90 بر فوتبالیست در زمین مسابقه چه می گذرد. چنین فردی می تواند بازیکنش را درست هدایت کند، وقتی مربی تجربه فوتبال بازی کردن ندارد، فوتبال ما همین می شود که می بینید. اگر می خواهیم کار درست شود، باید مثل والیبال اصولی و از پایه شروع کنیم. یعنی الان کار کنیم که ثمره اش را در 15 یا 20 سال آینده ببینیم.


-بعد از بوتان فوتبال تان چطور ادامه پیدا کرد؟
برای سربازی به تیم نیروی هوایی (عقاب) رفتم. در این تیم حسین باباخانلو که او هم جزو بهترین ها بود مربی ام شد. بعد از اتمام سربازی، دوباره برگشتم بوتان چون پرویز خان (ابوطالب) من را می خواست. سال 68 رفتم پاس. حسن حبیبی سرمربی مان بود که بعد از مدتی مسائلی پیش آمد و او قهر کرد و رفت. فیروز کریمی جایش آمد که او هم خیلی مربی خوبی بود. آن سال نایب قهرمان ایران شدیم. خیلی از بزرگان فوتبال ایران آن زمان در این تیم بودند مثل استیلی، خاکپور، غلامپور، مدیرروستا و... آدم ناراحت می شود وقتی می بینید دیگر پاسی در لیگ وجود ندارد. سال 69 هم به دارایی رفتم، گرچه تیم خوبی بود و فوتبالیست های خوبی هم داشت اما آن سال نتیجه نگرفت. بحث های زیادی در این تیم وجود داشت که دوست ندارم در موردش بگویم. به هرحال مشکلاتی بود که باعث شد این تیم خوب کار نکند. بعد با سایپا قرارداد بستم. ما با مدیریت مرتضی قنبرپور قهرمان لیگ ایران شدیم. ذوالفقارنسب مربی مان بود. ما در سال های 72 و 73 با سایپا قهرمان لیگ آزادگان شدیم و یک جام حذفی را هم بردیم. یادم هست یک سوپرجام را هم قهرمان شدیم که 4 گل به استقلال زدیم.


-بعد هم پرسپولیسی ها آمدند دنبال تان.
محمد پنجعلی سرپرست تیم آمد دنبالم و من هم به پرسپولیس رفتم. اصلا از همان سالی که من سرباز بودم علی آقا (پروین) می خواست به پرسپولیس بروم. خدابیامرز منصور پورحیدری هم خواست که به استقلال بروم اما من پرسپولیس را انتخاب کردم چون از بچگی عاشق این تیم و علی پروین بودم.


-اولین قراردادتان با پرسپولیس را یادتان هست؟
ما یک کاغذ سفید می گرفتیم و امضایش می کردیم. اصلا به برگه نگاه هم نمی کردیم. یادم نیست یک میلیون یا دو میلیون گرفتم اما پولش اصلا برایم مهم نبود، می خواستیم پرسپولیس قهرمان شود. بعد از دو سال قهرمانی در لیگ ایران با سایپا، دو سال هم با پرسپولیس قهرمان ایران شدم.


-فیکس بودید؟
بله، فیکس بودم.


-با این کارنامه خوب، فیکس بازی کردن و نظر مثبت علی پروین، چه شد که از پرسپولیس رفتید؟
ماجرایی اتفاق افتاد که مجبور شدم بروم. دلم نمی خواهد خیلی این داستان را باز کنم. با تیم به جام باشگاه های آسیا رفتیم و تیم سوم شد. نتیجه خوبی بود، آن هم در آن شرایط آب و هوایی مالزی. قرار شد برویم خرید، من و شاهرودی با هم رفتیم اما گویا در این زمان تیم به یک میهمانی دعوت می شود که ما با اجازه خودشان رفته بودیم خرید و در این ضیافت نبودیم. بعد دلخوری هایی پیش آمد که دوست ندارم دوباره مطرح شود. به هر حال من کل زندگی ام را برای فوتبال گذاشته بودم. پرسپولیس و هوادارانش هم فوتبالیست حرفه ای می خواهند، کسی که زود بخوابد، تغذیه درست داشته باشد، عالی تمرین کند، در زمین کم نگذارد، بازیکنی که دیگر تنها به خودش تعلق نداشته باشد، یعنی منِ داوود محبوب که بازیکن پرسپولیس بودم باید عالی کار می کردم.

 
-خب مگر داوود محبوب اینطور نبود؟
چرا، من کلی می گویم. کل زندگی ام را در این راه گذاشته بودم و می دانستم باید چطور عمل کنم. همینطور زندگی کردم که توانستم دوران موفقی را پشت سر بگذارم، اما بحث این بود که چرا تیم ملی دعوت نمی شوم! یعنی دعوت می شدم و خط می خوردم. من بازیکن فیکس پرسپولیس بودم و سعداوی ذخیره من بود.


-ولی او به تیم ملی دعوت می شد.
بله، من جزو بهترین ها بودم. به هرحال آن مسائل در مالزی پیش آمد و یک سری جروبحث شد و گفتم دیگر نمی مانم. هر پستی که از من خواسته بودند بازی کرده بودم و کاملا در اختیار تیم بودم، این حق من نبود... بعد از جام باشگاه ها دیگر نماندم و افشین پیروانی پیشنهاد داد به فجر بروم. برادرش (غلامحسین پیروانی) سرمربی فجر بود و مرحوم پورحیدری هم مربی مان. 8 تا بازی داشتند افشین خواست بروم و به این تیم کمک کنم، علی انصاریان، فکری، سامره، محمد برزگر، سیدعباسی، مهابادی، خرمگاه، فراز فاطمی و... در این تیم بودند، وقتی به شیراز رفتم تیم نهم-دهم بود. از من استقبال خیلی خوبی کردند. از 8 بازی، هفت تایش را بردیم و بهترین تیم شهرستانی لیگ شدیم. فجر آن سال چهارم شد.


-اما سال بعد در فجرسپاسی نماندید؟
همراه با غلامحسین پیروانی به برق شیراز رفتم. فکر کنم مرحوم پورحیدری هم برگشت استقلال. دو سال کنار برق بودم. بعد برگشتم پاس تهران، فکر کنم لیگ 78-79 بود که یک جروبحثی پیش آمد، با اینکه فیکس تیم بودم، دیگر فوتبال را بوسیدم گذاشتم کنار.


-در چند سالگی؟
در 32 سالگی. من در 16 سالگی پدیده فوتبال ایران در رده سنی جوانان شدم. همان زمان در بزرگسالان هم بازی می کردم. به هر حال دوره فوتبالی خوبی هم داشتم اما درنهایت به صورت کامل از فوتبال جدا شدم.


-زندگی تان بعد از فوتبال چطور گذشت؟
در کرج تمرین داشتم، پیگیر تیم های کرجی بودم، مربیگری کردم. 12 سالی هم هست که کارمند شهرداری کرج هستم، خوشبختانه از نظر اقتصادی به مشکل نخوردم و کار و زندگی ام را دارم. دخترم ازدواج کرده و پسرم اشکان که 27 سال دارد، گرچه استعداد خوبی هم در فوتبال داشت اما مصدوم شد و بازی کردن را کنار گذاشت.


-از همبازیان سابق تان بیشتر از همه چه کسی را دوست دارید ببینید؟
حقیقت را بگویم، همه را. از همان سالی که در بوتان و سایپا بودم تا پرسپولیس و فجر و برق. دلم برای استانکو خیلی تنگ شده، من خیلی دوستش داشتم. شنیدم که پاهایش قطع شده و خیلی هم ناراحت شدم، او مربی فوق العاده ای بود.


-گفتید کسی سراغ تان را در این سال ها نگرفته. از پرسپولیسی ها با کسی در ارتباط هستید؟
با بهنام طاهرزاده و داداش زاده تا حدودی که از هر دوی آنها هم تشکر می کنم.


-بازی های پرسپولیس را دنبال می کنید؟
بله، نگاه می کنم. تیم خیلی خوب شده.


-قهرمان ایران که هستیم، شانسی برای قهرمان شدن پرسپولیس در آسیا قائل هستید؟!
خیلی سخت است.


-از بازیکنان امروزی تیم کدامیک را بیشتر می پسندید؟
سیدجلال حسینی، محسن مسلمان، وحید امیری... علی علیپور خیلی خوب شده، آن وسط کمال کامیابی نیا هم خیلی خوب کار می کند. ولی تیمی که می خواهد در آسیا نتیجه بگیرد 24 تا گلادیاتور می خواهد من که اینجور فکر می کنم چون تجربه بازی کردن در آسیا را دارم. تیمی که به دنبال قهرمانی آسیاست باید فوق العاده باشد و گردن کلفت.


-حرفی ماند که دوست داشته باشید بگویید.
سلام من را به همه پرسپولیسی ها برسانید. امیدوارم همه آنها سال بسیار خوبی را در پیش داشته باشند. برای پرسپولیس و تیم ملی هم آرزوی موفقیت دارم.


گفتگو از مرضیه دارابی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی