مهدی بگلری صاحب امتیاز روزنامه پیروزی در گفت و گوی نوروزی: امسال برای هوادارن دو سورپرایز داریم

مهدی بگلری صاحب امتیاز روزنامه پیروزی در گفت و گوی نوروزی: امسال برای هوادارن دو سورپرایز داریم

مهدی بگلری صاحب امتیاز روزنامه پیروزی در گفت و گوی نوروزی با این روزنامه از دو سورپرایز ویژه برای هواداران در سال جدید سخن گفت.


پیروزی دیلی:

چند سالی می شد که روزنامه با بحران مالی عدیده ای مواجه بود که عمدتا ریشه در افزایش قیمت کاغذ داشت. این جبران دردسرهای زیادی برای دکتر محمدحسین انصاری فرد صاحب امتیاز و مدیر مسوول روزنامه پیروزی ایجاد کرده بود و اتوماتیک وار این مشکلات گریبانگیر پرسنل روزنامه هم شده بود. در این شرایط به لطف خدا یک ناجی پیدا شد و او کسی نبود جز مهدی بگلری که سالها به عنوان مدیرعامل شرکت پیام رسان پیروز مسوولیت توزیع روزنامه در تهران و شهرستان ها را بر عهده داشت، انصاری فرد و بگلری با هم توافق کردند و در پی این توافق مسوولیت صاحب امتیازی روزنامه به آقای بگلری واگذار شد که با فعالیت در نشریاتی مثل هفته نامه عصر ارتباط، ماهنامه عصر شبکه، ماهنامه آهنگ زندگی و کانون تبلیغاتی پیام رسان به عنوان صاحب امتیاز، مدیر مسوول و مدیر عامل، سالها در عرصه رسانه ای فعال بوده و هست و هم اکنون نیز همزمان در حال مدیریت این نشریات است. 

بگلری می گوید: ده سال ارتباط تنگاتنگ با روزنامه پیروزی و دکتر انصاری فرد به عنوان مدیر شرکت توزیع پیام رسان از یک سو و عشق به پرسپولیس از سویی دیگر و البته علاقمندی به فعالیت در حوزه رسانه های ورزشی و پرسپولیس دست به دست هم داد در حالی که می دانستم سرمایه گذاری در روزنامه پیروزی صرفه اقتصادی ندارد وارد این حیطه شوم. حقیقتا دخل و خرج روزنامه با هم جور در نمی آمد. گرایش مردم در مقطعی از اواسط دهه 80 به سمت سایت ها کشیده شد و از اوایل دهه نود به این سو هم به سمت فضای مجازی و کانال های تلگرامی. افزایش قیمت کاغذ هم که شده بلای جان همه جراید کشور. در این وضعیت اول امید ما به خداست و بعد هم حمایت هواداران از روزنامه خودشان. 

 تا اینجا هر چه خواندید اظهاراتی بود که قبلا از صاحب امتیاز روزنامه شنیده بودم. برای ادامه مطلب ترجیح دادم با خودشان تمام بگیرم. هدف دریافت پاسخ چند سوال نوروزی بود اما کار به زن ذلیلی و جاهای باریک تر از این حرفها کشیده شد. ادامه این مطلب شما را با روحیات مهدی بگلری صاحب امتیاز روزنامه پیروزی بیشتر آشنا می کند. 

 -سال 95 را چگونه ارزیابی می کنید؟
 سالی سخت برای همه از نظر اقتصادی اما فکر می کنم بسیاری از شرکت ها و افراد سال خوبی از این لحاظ سپری نکرده و اغلب بدهکار شوند. در حوزه کاری خودمان که رسانه است خیلی ها را می شناسم که به خاطر کار فرهنگی و رسانه ای کارشان به زندان هم کشیده شد. همین دقایقی پیش خبر فوت معلم مدیر نشریه دنیای تصویر را شنیدم و می دانستم خدابیامرز استرس و درگیری های مالی زیادی به خاطر چاپ و کاغذ هم دارد. خدا رحتمش کند.

 -برای سال 96 چه برنامه ای دارید؟ 
 در وهله اول باید دید از نظر اقتصادی چه اتفاقی می افتد و در حوزه سیاست که تاثیر مستقیم بر روی اقتصاد دارد نیز چه رخدادهایی را شاهد خواهیم بود. هدف ما بطور کلی توسعه وضعیت موجود است اما همه چیز بستگی به شرایط محیطی و پیرامونی دارد. اگر اوضاع اقتصاد، دلار، قیمت کاغذ و... خوب باشد سعی می کنیم روزنامه را به سمت توسعه پیش ببریم و در غیر اینصورت هم ثبات و حفظ وضعیت موجود. 

 -در سال 96 چه برنامه هایی برای روزنامه دارید؟ 
 در سال 95 علاوه بر برخی تغییرات در روزنامه اقدام به راه اندازی کانال تلگرامی روزنامه و افتتاح سایت پیروزی طی کردیم. مایه حسرت است که اعضای کانال در شرایطی که خیلی کانال ها ریزش مخاطب دارند زیاد می‌شود و بسیاری از سردبیران رسانه ها، اعضای تیم، پیشکسوتان و ادمین دیگر کانال ها در کانال پیروزی هستند. سایت پیروزی دیلی هم رشد خیلی خوبی از نظر بازدید داشته و تلاش می‌کنیم کامل ترین مرجع اخبار پرسپولیس شود. در سال 96 دو برنامه ویژه داریم که می‌شود گفت سورپرایزی خواهد بود برای هواداران. به موقع با خبر می‌شوید. 

 -خاطرات تلخ که می دانم زیاد دارید. شیرین ترین اتفاق سال 95 برای شما چه بود؟
 بدون تردید بردهای متوالی پرسپولیس، صدرنشینی مقتدرانه ، فاصله گرفتن از رقبا، آن برد 4 تایی اوایل سال 95 و نزدیک شدن به قهرمانی در اواخر سال هم واقعا دلچسب بود چون که همه این اتفاقات شادی هواداران را به همراه داشت. 

 -می گویند شما به عنوان صاحب امتیاز هفته نامه عصر ارتباط و روزنامه پیروزی هوای عصر ارتباطی ها را بیشتر دارید چون آنجا بیش از ده سال است صاحب امتیاز هستید و اینجا در سه سال اخیر. 
 اتفاقا بچه های عصر ارتباط می گویند هوای پیروزی را بیشتر داری. جهت اطلاع شما بگویم حقوق یکسری از بچه های عصر ارتباط هنوز پرداخت نشده. 

 -عجیب ترین موجود روزنامه پیروزی از نگاه شما؟! 
 بدون تردید پیام پایمرد. 

 -چرا پیام؟
 به خاطر کارهایش، شخصیتی که دارد، رویاهایش و بعضا کارهای عجیب و غریبی که می کند. 

 -خسیس ترین و بامزه ترین آنها؟! 
 من که با بچه ها ارتباط زیادی ندارم و استراتژی ام این بوده که خودشان کارها را پیش ببرند و من مسائل کلان را انجام دهم. به همین دلیل نمی دانم. 

 -کدامشان بیشتر سوتی کلامی می دهد؟
 نمی دانم چرا یاد صالح محمدرحیمی افتادم. وقتی می خواهد چیزی بگوید تا آخرش پیش می رود. کلا بچه های پیروزی همگی نگاه فرهنگی دارند. آنها به خاطر عشقی که به پرسپولیس و حوزه کاری خود دارند اینجا کاری می کنند وگرنه شاید در رسانه ای دیگر با حوزه ای دیگر درآمد بهتر هم داشته باشند.

 -درست مثل شما که اگر سرمایه تان را صرف کار دیگری کنید دو برابر سود می کنید اما با انتشار پیروزی و عصر ارتباط شاید زیان هم کنید. 
بهتر است در این باره چیزی نگویم. نمی خواهم خدای ناکرده تصور شود که منتی بر سر کسی دارم ولی فقط بگویم آنچه پرسیدید بدون ذره ای تردید پاسخ مثبت دارد. همین.

 -شما هم مثل دکتر انصاری فرد بر این باور هستید که از بین هواداران خبرنگار جدید جذب شود. چرا؟ 
 امسال چند پرسنل خبرنگار از بین هواداران جذب شدند که مثل قبلی ها و قدیمی ترها عملکرد خوبی داشته اند. به اعتقاد بنده از مدیر گرفته تا مربی و بازیکن همگی می آیند و می روند اما این هوادار است که حکم شن های کف رودخانه را دارد و همیشه در پرسپولیس ماندنی است. وقتی یک هوادار برای هوادار بنویسد خوب می داند که هوادار چه می خواهد. کلا مایه افتخار است که 95 درصد پرسنل پیروزی در این 19 سال همگی از بین هواداران جذب شده و الان همه چه در پیروزی و چه در دیگر رسانه ها مشغول به کار هستند. علاوه بر معرفی خبرنگاران زبده به جامعه رسانه های ورزشی کشور این خدمت بزرگی به پرسپولیس هم بوده چرا که این هواداران حالا به عنوان سردبیر، خبرنگار، دبیر تحریریه یا عکاس هوای پرسپولیس را از دیگر خبرگزاری ها و جرایدی که مشغول به کار هستند دارند. از این نظر روزنامه پیروزی قابل قیاس با هیچ رسانه ای در ایران نیست و از نظر رابطه تنگاتنگ با مخاطب هم همین طور. این دو ویژگی پیروزی را با همه رسانه های ایران متمایز کرده.

 -درباره کری خوانی های روزنامه چه نظری دارید؟ 
 کری باید توام با حفظ حرمت و احترام رقیب باشد و به توهین، دروغ و افترا کشیده نشود. مثلا می دانم که بچه های تحریریه روزنامه از بسیاری مسائل پشت پرده تیم پرسپولیس بازیکن و حتی رقبا اطلاع دارند اما آن را رسانه ای نمی کنند در حالی که شاید هر خبرنگاری یا رسانه ای از آن آگاه باشد بی درنگ آن را رسانه ای کند. در وهله اول رسالت ما این است که حامی پرسپولیس باشیم و گزندی به تیم وارد نکنیم. شاید هم بتوانیم با خبرها یا مصاحبه های جنجالی و بی ملاحظه تیراژی بیشتر داشته باشیم اما قطعا بعدا همان تیراژ اولیه را هم از دست می دهیم. شاید رمز 19 سال ثبات روزنامه حفظ عنوان دومین روزنامه پر تیراژ ورزشی در همه این سالها همان همون صداقت رسانه ای روزنامه بوده. وگرنه می شود به هر قیمتی تیراژ کسب کرد و البته من بر این باورم چنین تیراژهایی حکم تیراژ بادکنکی دارد که برخی جراید ورزشی اتفاقا با آن مواجه بوده اند. 

 -می گویند قصد دارید در سال 96 حقوق پرسنل پیروزی را به دو برابر افزایش دهید. 
نه اینها شایعاتی است که شما می سازی (می خندد).

 -عیدی به بچه ها چه می دهید؟
 دو برج حقوق به عنوان عیدی پرداخت می کنیم و اگر هم فعلا نتوانیم پرداخت کنیم در مطالبات پرسنل لحاظ می کنیم. 

 -منظورم این بود که به بچه های خودتان عیدی چه می دهید. بسیار خوب است که پرسنل روزنامه هم بچه های خودتان می دانید. 
 جدی می گویم که در همه این سالها پرسنل نشریاتی که مدیریت آن را داشته و دارم را مثل بچه های خودم می دانم. همیشه هم اولویت اول محل کارم بوده و بعد خانه. این را بدون اغراق و تعارف می گویم. بنده دو فرزند دختر دارم. یاسمین که دانشجوی کارگردانی است و پارمیس که کلاس هشتم ابتدایی است. به آنها 50 هزار تومان عیدی می دهم. 

 -یعنی حقوق ماهیانه بچه های شما می شود 25 هزار تومان که دو برج عیدی اش هم می شود 50 هزار تومان. 
 (می خندد) معلوم است ریاضی تان هم خوب است اما استقلالی ها که ریاضی شما (سردبیر پیروزی) را سوژه کرده اند! 

 -دوست داشتید فرزند پسر داشته باشید؟ 
 بر این باورم دختر بیشتر هوای والدین را دارد. مخصوصا در سن بازنشستگی و پیری. کلا من خیلی به داشتن فرزند پسر فکر نکرده ام اما فکر می کنم همسرم دوست داشت فرزند پسر هم داشتیم. 

 -بهترین عیدی که گرفتید چه بود؟ 
 خدا رفتگان همه را بیامرزد. مادرم به رحمت خدا رفته و شکر خدا سایه پدر بالای سر ما هست. همیشه وقتی عید می شود و منزل پدرم می روم و سلامتی و شادی اش را می بینم احساس می کنم بهترین عیدی را گرفته ام. آن هم از خداوند متعال و رحمان.

 -مسافرت کجا می روید؟ 
 احتمال 90 درصد تهران هستیم. شاید هم سه، چهار روزی برویم شمال.

 -راستی؛ اصالتا کجایی هستید؟ 
 متولد 16 اسفند 1350 هستم. خودم و پدرم متولد تهران هستیم اما اصالتا کرد. پدر بزرگ خدابیامرزم کرد بوده و مادرم اصالت قزوینی داشته. خانواده همسرم هم کردهایی ب وده اند که به دامغان مهاجرت کرده اند. 

-یک سوال که امیدوارم شفاف پاسخ دهید؟! زن ذلیل هستید؟! 
 (می خندد)، طبیعی است که همه ایرانی ها ضریبی از زن ذلیلی را دارند. حالا برخی بالای 50 و برخی زیر 50.

 -می گویند نمره شما بالای 80 است؟ 
 (می خندد) شما فکر می کنید کسی که صبح می رود سر کار و نه شب برمی گردد خانه و پنجشنبه و جمعه هم سرکار می رود زن ذلیل است؟ 

 -دلیل قانع کننده ای نبود. شما ضریب می دهید اما صراحتا نمی گویید زن ذلیل هستید یا خیر؟ 
 نه. قاطعانه بگویم زن ذلیل نیستم. 

 -یعنی این اظهارنظر را بعدا تکذیب نمی کنید و اجازه می دهید این مصاحبه به دست خانواده برسد؟

 مسلما، شک نکنید زن ذلیل نیستم. اگر شک دارید زنگ بزنید از همسرم بپرسید!


***مصاحبه با همسر مهدی بگلری، صاحب امتیاز روزنامه پیروزی

همسر صاحب امتیاز روزنامه پیروزی: گلایه دارم، هوای همسرم را ندارید 

 احساس کردیم صاحب امتیاز روزنامه پیروزی از جانش سیر شده و یا اینکه چشم همسرش را دور دیده و شاید هم می خواهد بعد از انتشار مصاحبه اش تمامی روزنامه های توزیع شده را خریداری کند تا مبادا همسرش از ادعای زن ذلیل نبودن با خبر شود. برای اینکه عدالت را رعایت کرده باشیم از طریق دختر مهدی بگلری صاحب امتیاز روزنامه پیروزی شماره تلفن همراه همسرشان را گرفتیم و بعد هم یک تماس...البته بماند که بعدها با خبر شدیم همسر آقای بگلری فکر کرده بود لابد اتفاق تلخی مثل اعتصاب پرسنل یا اعتراض به عدم دریافت حقوق رخ داده و این تماس و مصاحبه ما هم به همین دلیل بوده!

 -سلام خانم. از روزنامه پیروزی تماس می گیرم. آقای بگلری می گویند اصلا و ابدا زن ذلیل نیستند. 
 عجب. بدون مقدمه رفتید سراغ چنین سوالی از بنده؟! اصلا چرا کار به اینجاها کشیده شده؟

 -خب ایشان چنین ادعایی را مطرح کرده اند؟!
 حقیقتا زندگی ما بر اساس احترام متقابل است و خیلی هم دوستانه و سرشار از محبت. بنده اصولا واژه زن ذلیل را ضدفرهنگ می دانم و آن را قبول ندارم. 

 -یعنی مشکلی با این ادعای ایشان ندارید؟
 نه. حرف اول را در خانواده رییس خانواده می زند. رییس خانواده هم ایشان هستند. کلا و بدون تعارف و اغراق در خانه ما دموکراسی حاکم است. خیلی وقت ها می شود که نظر بچه ها را هم می پرسیم. حتی در مسائل کلان زندگی شخصی مان. هر کدام منطقی تر و بهتر بود آن را اجرا می کنیم. 

 -اینها که گفتید خیلی خوب است اما باید حتما باور کنیم؟!
 باور کردنش اختیاری است، اجباری نیست! 

 -اینطور که گفتید به آقای بگلری امیدوارتر شدیم. 
گذشته از این سوالات باید بگویم آقای بگلری خودش را وقف خانواده کرده، البته عملا و علنا خودشان وقف روزنامه و رسانه های دیگر شان کرده اند که ما همه آنها را تلاش برای زندگی و خانواده تلقی می کنیم. 

 -یعنی پرونده زن ذلیلی را ببندیم؟! 
 بدون تردید ببندید. خیالتان هم راحت باشد. ما با هم دوست هستیم. اگر کمی بیشتر تردید دارید می توانید بنویسید ایشان سرور بنده و رییس خانواده هستند!

 -کلا تسلیم شدیم! آقای بگلری می خواهند به بچه های روزنامه دو برج حقوق عیدی دهند و می گویند به دخترهای خودشان 50 هزار تومان عیدی می دهند.
 باور کنید همین 50 هزار تومان را هم برخی سالها که بچه ها کوچکتر بودند نمی دادند یا یادشان می رفت. ما سعی کرده ایم بچه ها یاد بگیرند که مستقل زندگی کردن یعنی چه. به همین دلیل دختر 18 ساله بنده رفته سرکار.

 -قطعا اگر ایشان سرمایه شان را صرف امورات اقتصادی دیگر کنند اوضاع اقتصادی زندگی تان خیلی بهتر می شود اما ایشان در حال انتشار سه نشریه هستند. مشکلی با این موضوع ندارید؟ 
 خب. انتشار یک روزنامه و دو هفته نامه و ماهنامه بعد هم راه اندازی سایت پیروزی دیلی و اصرار به ادامه این کار و سالها کار رسانه ای یعنی اینکه ایشان مشغول کاری هستند که اولا به آن علاقه دارند و دوما تخصص آن را دارند. آدم های فرهنگی را نمی شد از کار فرهنگی دور کرد. وگرنه همه آنهایی که جریده ای منتشر می کنند می دانند که سرمایه شان صرف کار دیگر شود قطعا سود خوبی نصیب شان می شود. من هم در این مسائل دخالت نمی کنم. تخصص آن را هم ندارم که نظر دهم. 

 -ایشان هم در حوزه تخصصی شما نظر می دهند؟ می شود بگویید تخصص شما چیست؟
 فوق لیسانس بالینی دارم و در این حوزه مشغول کار هستم. ایشان تا حالا یکبار هم در این باره سوال هم نکرده اند چه رسد به مداخله و نظر دادن. کاش یک سوالی حداقل می کرد. (می خندد) 

 -ایشان می گوید اولویت اول شان کار شده و دوم هم خانواده. 
 می توانم بگویم اولویت اول، دوم و سوم ایشان شده کار و چهارم خانواده. چون در حال انتشار چند نشریه هستند و اگر وقتی خالی ماند صرف خانواده می شود. شاید هم ایشان با شغل شان ازدواج کرده اند (می خندد)

 -فکر می کنم به همین دلیل نسبت به روزنامه پیروزی، عصر ارتباط و عصر شبکه حس خوبی ندارید چون همسرتان را از شما گرفته اند. بچه هایتان هم این حس را دارند؟!
 رک و صریح بگویم؟ 

 -خوشحال می شویم. چرا که نه. 
 همسرم شخصیتا مرد لطیف، با محبت، مهربان، بدون هیاهو و صبوری هستند. از بچه های شما و دو نشریه کمی گلایه دارم. احساس می کنم آنطور که باید قدر این نوع رفتارشان را نمی دانند و حقیقتا انتظار من از آنها انتظار دیگری است. 

 - مصاحبه تان پر شده از تیترهای جنجالی!
 (می خندد) خدا را شکر که به هدف تان رسید. ولی حقیقتا گلایه بنده را منتشر کنید و بعد از بچه هایتان سوال کنید این گلایه بنده به حق بوده یا نه. منظورم این است که خیلی ها مدیر عصبانی، بدخلق، تندخو و یا دیکتاتورمابی هستند اما همسرم 180 درجه برعکس است. پس انتظار می رود در قبال این نوع رفتار ایشان شاهد رفتار متقابل باشیم. هر چند می دانم بسیاری از پرسنل پیروزی، عصر ارتباط و عصر شبکه هم خیلی جاها که پرداخت حقوق ها عقب افتاده صبور بوده اند. کلا بهتر است تبریک عید بگوییم و ضمن خسته نباشید به هم برایشان سلامتی و بهترین ها را آرزو می کنم. 

 -شما به بچه های روزنامه عیدی نمی دهید. 
 من چه کاره هستم که عیدی بدهم؟ راستی یادم رفت از همه پرسنل عصر ارتباط و پیروزی صمیمانه تشکر کنم که برای همسرم جشن تولد گرفتند. ممنونم از همه شان که به یادشان بودند. ممنون.

روزنامه پیروزی

مهدی بگلری

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی