همسر مرحوم پورحیدری: بعد از استقلال، پرسپولیسی هستم/ باشگاه استقلال حالی از ما نپرسید

همسر مرحوم پورحیدری: بعد از استقلال، پرسپولیسی هستم/ باشگاه استقلال حالی از ما نپرسید

فریده شجاعی، همسر منصور پورحیدری اعلام کرد که همسرش عاشق استقلال بوده ولی پرسپولیس را نیز دوست داشته و از ضعف تیم رقیبش ناراحت بوده است.
به گزارش سایت پیروزی دیلی، فریده شجاعی همسر منصور پورحیدری در مصاحبه نوروزی با برنامه «نیمکت داغ» رادیو ایران حرف‌های زیر را بر زبان آورد. 

 *سلام خانم شجاعی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم منصور پورحیدری سال 96 را به شما تبریک عرض می‌کنم. 
من هم عرض سلام دارم خدمت شما و تمام مردم عزیز و سال نو را تبریک می‌گویم خدمت همه هم وطنان خوبم و اهالی محترم ورزش، ورزشکاران، ورزش‌دوستان و فوتبال دوستان و یاد منصور پورحیدری گرامی باد. 

 *بدون شک یکی از اتفاقات تلخ در عرصه ورزش کشور درگذشت منصور پورحیدری بود شما فکر کنم مدت‌ها با بیماری ایشان مواجه بودید، می‌شود یک مقدار توضیح بدهید درباره بیماری و اتفاقاتی که در سال گذشته رخ داد؟
 همان طور که همه می‌دانند بیماری ایشان یک چیزی حدود یک سال و نیم طول کشید و در این مدت دغدغه های بسیار زیادی داشتیم و مشکلات زیادی داشتیم و گاهی منصور خوب می‌شد و گاهی دکترها خبرهای خوبی می‌دادند بر اساس اسکن‌هایی که می شد و ام آر آی که می‌کردند، خبرهای خوبی هم داشتیم در سال گذشته ولی متاسفانه یواش یواش این بیماری که می‌دانید علاج ناپذیر بود و روز به روز ایشان بدتر می‌شدند و دوران سختی را ما سپری کردیم و البته سال قبل هم این مشکلات برای منصور وجود داشت و در آن سال ما امیدوار بودیم و فکر می‌کردیم منصور رو به بهبودی می‌رود و نوروز سال گذشته را با امیدواری سپری کردیم ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد و اتفاق ناگوار پیش آمد. 

 *زندگی مشترک شما چند سال به طول انجامید؟
 تقریبا بیشتر از چهل و یک سال ما در 29 آذر1354 ازدواج کردیم و چهل و یک سال این باهم بودن طول کشید. 

 *از آقای پورحیدری یک چهره متشخص و مودب در بین هوادارها به جا مانده، حالا رسانه‌ها و ورزشکاران، در مورد زندگی شخصی ایشان هم توضیح می‌دهید آیا این گونه بودند؟ 
همان جور که همه می گویند و معتقد بودند که به این شکل است بدون اغراق می‌گویم که در زندگی خانوادگی و زندگی زناشویی شاید در داخل خانواده بیشتر به چشم می خورد، ایشان بسیار نجیب بودند. 

 *چقدر عصبانی می شدند؟
 خیلی کم، اگر هم عصبانی می شدند آن هم از روی همین مسائل برد و باخت‌های تیم بود و در واقع بیشتر نگرانی ها و دغدغه هایی که برای تیم داشتند شاید عصبانیش می کرد ولی معمولا در زندگی خانوادگی بسیار خونسرد و آرام بودند. 

 *از منصورخان به عنوان پدر معنوی استقلال یاد می شود این عنوان چه زمانی به ایشان تعلق گرفت و چرا؟ 
از نظر من که همیشه یعنی از ابتدا و به خاطر اینکه آن احساس مسئولیتی که منصور در قبال استقلال داشت من فکر بکنم که هیچ فرد دیگری در هیچ جا در جامعه ورزش ندیده ام که بسیار منحصربه فرد بود. علاقه ای که به فرزندانش داشت همان را نسبت به استقلال داشت. به این خاطر من فکر می کنم از اول این حس وجود داشت و ما هم احساس می کردیم و رفته رفته با اثبات این قضیه برای همه علاقه مندان و اهالی فوتبال، متوجه شدند که واقعیت است و الان سالهاست که پدر استقلال لقب گرفته است. البته من خودم فکر می کنم که بیشتر از اینکه پدر استقلال لقب بگیرد منصور باید لقب مظلوم ورزش را به آن می دادند.

 *چرا؟
 واقعا مظلوم بود در ورزش و شاید خودش می خواست چون گله و شکایتی نداشت.

 *مصداقی وجود دارد که مثلا بگوییم در این بخش مظلوم واقع شدند؟ 
ببینید کسی که زندگی اش را برای ورزش بگذارد و چیزی هم عایدش نشود. من الان بسیار خوشحال هستم که از منصور به خوبی یاد می شود و همه آن را دوست داشتند و مردم نشان دادند که هواداران مخصوصا که برای همه عزیز بوده و ارج نهادند گذشت و فداکاری منصور را در ورزش و متوجه شده بودند ولی به هرحال زندگی اش را در راه ورزش از دست داد نه اینکه به خاطر این موضوع از بین برود ولی برای ورزش مخصوصا فوتبال و استقلال خیلی مایه گذاشت و برای استقلال زندگی کرد. 

 *ایشان سرمربی تیم ملی کشورمان هم بودند شما بفرمایید آن اتفاقی که در زمان موفقیت‌شان در تیم ملی یا استقلال باعث خوشحالی شما شد و بهترین لحظه زندگی شما را رقم زد چه بود؟
 به جرات می توانم بگویم که بهترین لحظه چون خودم هم ورزشکار بودم برای من قهرمانی استقلال در آسیا با سرمربیگری منصور بود و من آن لحظه را هیچ گاه فراموش نمی کنم و خاطره بسیار خوبی را در زندگی ما رقم زد. زمانیکه منصور قهرمان شد و البته قهرمانی های استقلال را زیاد داشت و بردهایی که داشت، دربی هایی را که برد و همه لحظات بسیار باشکوهی را در خانه برای ما رقم می زد چون ما همه اهل فوتبال و ورزش هستیم ولی قهرمانی با تیم ملی یک حال و هوای دیگری داشت. 

 *دربی ها،کدام دربی در شهرآورد ها کدام شهرآورد؟
 من حضور ذهن ندارم آن قدر که منصور زیاد پرسپولیس را برده است نمی دانم ولی هر کدام از این دربی ها برای خودش حال و هوای خاصی داشت و شادی را به خانه ما می آورد. *الان کری خواندید یا نه؟ نه من بعد از استقلال پرسپولیسی هستم.

 *مگر می شود بعد از استقلال پرسپولیسی باشید؟ 
این طوری است دیگر. منصور عاشق استقلال بود ولی پرسپولیس را دوست داشت. 

 *یعنی پرسپولیسی بودید به خاطر منصور خان استقلالی شدید؟ 
نه من از قبل در استقلال ورزشکار بودم و در تاج سابق بازی می کردم و بسکتبالیست بودم وبعد یک عمری با منصور زندگی کردم منصوری که شدیدا به استقلال علاقه داشت. طبیعی بود که استقلالی باشم ولی منصور هم پرسپولیس را خیلی دوست داشت. منصور عاشق استقلال بود ولی پرسپولیس را دوست داشت و هیچ گاه دوست نداشت که پرسپولیس را ضعیف ببیند و حتی زمانی که در بیمارستان بود و پرسپولیس جام حذفی را باخت بسیار بسیار ناراحت شد. من فکر می کنم منصور همیشه این اعتقاد را داشت که استقلال اول و پرسپولیس دوم باشد ولی کری نبود. 

*آخرین شهرآورد جای خالی منصورخان احساس می شد در سال 95 سعی کردند با گرامیداشت یاد ایشان و نصب عکس ایشان در نقاط مختلف و بر روی نیمکت یاد و خاطره منصورخان را زنده نگه دارند شما آن بازی را دیدید؟ 
من در سفر بودم ولی در آنجا هم همه ایرانی ها یک برنامه ای گذاشته بودند برای بزرگداشت منصور و این شهرآورد را خیلی بزرگ جلوه دادند و پرسپولیسی و استقلالی هر دو خوشحال بودند به خاطر اینکه روح منصورخان شاد شده است از این قضیه، در واقع هر وقت که استقلال بازی داشته باشد و من می دانم که منصور عاشق استقلال بود و اعتقاد دارم که روحش هم همیشه بالای سر استقلال و در کنار استقلال هست، همیشه دوست دارم که این تیم موفق باشد و حسش می کنم مخصوصا این شهرآورد آخر خیلی حس می شد حضورش و روحش را من حس می کردم. 

 * به خصوص که 3 بر 2 هم استقلال برد؟ 
همین دیگر این برد هم باعث شد که به هر حال فکر کنیم که روح منصور هم شاد می شود و باعث خوشحالی من بود.

 *خانم شجاعی آقای پورحیدری در این همه سالی که در استقلال بودند از نظر بحث قرارداد به چه صورت کار می کردند با باشگاه استقلال؟
 منصور اعتقاد داشت که همیشه برای استقلال مجانی کار بکند ولی از آن جا که تنها منبع درآمدش باشگاه و مربیگری بود، قراردادهایی هم می بست ولی من به جرات می توانم بگویم که یک دهم قراردادهایش را هم به او پرداخت نکردند. 

 * از چه سالی؟
 من حضور ذهن ندارم ولی من مدارکش را که جمع آوری کردم، دیدم قراردادهای زیادی از منصور وجود دارد که در واقع هیچ پرداختی انجام نشده است و این دو سه سال اخیر قراردادهایش موجود است. 

 *یعنی هیچ گلایه ای نمی کرد؟ 
 منصور از آن جا که عاشق استقلال بود حتی زمان هایی که شاید شما به خاطر نیاورید ولی در اوایل که منصور کار مربیگری را انجام می داد و زمانیکه کنار رایکوف هم کار می کرد خیلی از خودش گذاشت و هزینه کرد برای استقلال یعنی از جیبش خیلی خرج کرد و مانند یک طرفدار برخورد کرد. 

 *چقدر این هزینه مشخص است یا نه؟
 خیلی مشخص بود آن موقع منزلش را فروخت و خرج استقلال کرد، ماشینش را فروخت وخرج بازیکن کرد زمانی بود که بازیکنان مقابل پرسپولیس بازی نمی کردند چون پول نداشتند و خانه‌اش را فروخت و خرج آنها کرد. 

 *یعنی خانه ای که شما باهم در آن زندگی می کردید را هم فروخت؟
 منصور زندگی نسبتا مرفهی داشت پدرش تاجر آهن بود و ارثیه خوبی هم به آن رسیده بود ولی آن چیزی را که حق خودش بود و دوست داشت فروخت و برای استقلال هزینه کرد. شاید خیلی ها ندادند ولی من شاهد هستم که با رغبت و خیلی راحت برای استقلال خرج می کرد. در حالی که مربی و سرمربی بود در استقلال ولی به عنوان یک هوادار و حامی برای استقلال بود. 

 *خانم شجاعی زمانی که بحث شکل گیری تیم فوتبال استقلال مطرح شد، گفته شد که یک عده نمی خواستند که این اتفاق بیفتد و شما نزدیک منصورخان بودید در این مورد چه اطلاعی دارید؟
 منظورتان بعد از انقلاب است. 

*بله
 آن زمان تاج بود و یک سیستم خوب و منسجمی برقرار بود در آنجا و بعد از انقلاب یک سری از تیم ها دچار مشکل شدند و بسیاری از تیم ها منحل شدند و استقلال هم تا آن جا که من خاطرم است جزو تیم هایی بود که بایستی منحل می شد ولی چند نفری بودند که خیلی سعی کردند که این اتفاق نیفتد. 

 *چه کسانی بودند؟
 فکر کنم یکی از مربیان خودم آقای آتشی بودند که ایشان صد در صد بودند، آقای بهرام صفت بودند که والیبالیست بودند. آقای آتشی آن موقع در بسکتبال بودند و کارمند سازمان تربیت بدنی بودند، خود منصور بسیار بسیار تلاش کرد در این زمینه یعنی این چند نفر با تلاش زیادی که در آن زمان انجام دادند، استقلال را روی پا نگه داشتند.

 *چه کسانی مخالف بودند؟ 
من سیاست های آن موقع را خاطرم نیست و ورود نمی کردم به این قضیه و زیاد هم دوست ندارم راجع به این قضیه صحبت بکنم ولی به هرحال می دانم که این چند نفر مخصوصا منصور خیلی تلاش کردند که استقلال روی پا بماند. 

 *نکته ای وجود دارد در مورد باشگاه استقلال اینکه زمانی بود که منصورخان مریض بودند و به رحمت خدا رفتند، مسئولان باشگاه استقلال چه قدر به شما رسیدگی کردند؟
 اولا به خاطر علاقه ای که منصور به استقلال داشت دوست ندارم که زیاد ورود کنم به این قضیه و به عنوان یک مخالف صحبت بکنم، چون می دانم منصور خودش هیچ وقت با استقلال و مسئولان وقت دچار این مشکل نبود و همیشه در مقابل استقلال به هر شکلی که بود کوتاه می آمد و من هم دوست دارم که هیچ گله و شکایتی نباشد ولی در واقع بهتر است بدانید که هیچ حال و احوالی از ما پرسیده نشده است تا به حال و تلفنی هم زده نشده از باشگاه استقلال، من فکر می کنم منصور به عنوان یک فرد فراموش شده تلقی شده است. 

 *چرا؟
 نمی دانم از مسئولان استقلال بپرسید

 *حتی شما گفته بودید که هزینه مداح را هم در شرایطی که درگیر بودید و باشگاه استقلال ظاهرا قول هایی به شما داده بود آن را خودتان پرداخت کردید؟
 بله آن که پیش پا افتاده بود.خدمت شما بگویم که وزیر ورزش خیلی کمک کردند، رئیس فدراسیون پزشکی جناب آقای دکتر نوروزی خیلی کمک کردند و بسیاری از هزینه های بیمارستان را بخشی از آن را پذیرفتند، فدراسیون پزشکی به دستور وزیر و باز هم طبق دستوراتی که وزارتخانه داده بودند یک بخشی از هزینه های منصور در روزهای اول از طرف استقلال و وزارتخانه پرداخت شد ولی تا دو،سه روز و بعد از آن هرچه هزینه بود ما انجام دادیم و استقلال اصلا تقبل نکرد و حتی فاکتورهایی هم که داده شد برگشت داده نشد. 

 *وعده داده بودند به شما؟
 وعده داده بودند ولی متاسفانه عملی نشد.

 *چه کسی دقیقا؟ 
اعضایی که از سوی استقلال می آمدند، اعضای هیات رئیسه مرتب رفت و آمد داشتند و صحبت هایی که می کردند درست برعکس شد یعنی ما انتظار نداشتیم که از لحاظ مالی کمک کنند ولی. 

 *قول هم نمی دادند؟
 قول که هیچ حداقل یک حال و احوالی از بازماندگان منصور می پرسیدند. 

 *یعنی از روزی که منصور خان فوت کردند تا به امروز هیچ تماسی با شما برقرار نشده است؟ 
هیچ تماسی گرفته نشد.

 *حتی مراسم چهلم هم فکر کنم خیلی از بازیکنان نیامدند؟
 نه نیامدند بازیکن ها نیامدند. یک سری انتظاراتی ما داریم آن هم شاید بیجا باشد ولی به خاطر این که من می دانم که منصور چقدر زحمت کشیده برای استقلال انتظارم این بود که یک بخشی از آن این طوری جبران بشود ولی نه متاسفانه این اتفاق نیفتاد. 

 *دلتان قطعا شکست
 دل‌شکستن در ورزش معمولا عرف است، مهم نیست عادت کردیم.

 *و اینکه ازمبالغ قبلی که آقای پورحیدری از باشگاه استقلال طلبکار بودند اقدام قانونی می خواهید در این باره بکنید یا نه؟ 
من همان طور که گفتم نمی خواهم در مقابل اهالی استقلال قرار بگیرم، همان طور که گفتم منصور دوست نداشت که این اتفاق بیفتد ولی به هر حال اهالی محترم ورزش وساطت کنند و حق و حقوقش را بدهند.نمی خواهم با زور باشد. 

 *بدون زور هم که هیچ باشگاهی به روی خودش نمی آورد؟ 
نمی دانم در این مورد هیچ تصمیمی من و بچه ها نگرفته ایم، گفتیم امسال هم بگذرد و ببینیم تا ما یک مقداری خودمان از بار حزن و اندوهمان کم بشود تا بعدا به این قضیه بپردازیم.

 *یعنی امکان دارد که در سال 96 و در تعطیلات نوروز تصمیمات جدیدی بگیرید؟ 
این تصمیمات کاربردی نیست و یا فکر اساسی نمی تواند باشد ولی باید یک صحبتی بشود و ممکن است با مسئولان و هیئت رئیسه استقلال یک نشستی داشته باشیم و ببینیم وضعیت چه می شود. به هر حال ما وضعیت آن ها را درک می کنیم و مشکلاتی دارند و تیم الان در چند مرحله در مسابقات قرار دارد و من به خاطر منصور آن ها را هم درک می کنم ولی یک صحبتی باید بشود تا ببینیم نظر آنها چیست.

 *کار که به فیفا نمی کشد؟ 
نه به آن چیزها فکر نمی کنم. چون ما همیشه خواسته ایم که استقلال موفق باشد. 

 *خانم شجاعی عید ها چه حال و هوایی داشتید و امسال که اولین سال عید بدون آقای پور حیدری را سپری کردید؟
 کلا ما در این چهل ویک سالی که با منصور زندگی کردیم خیلی پایبند اصول و سنت های نوروز بودیم و غیر از چند مورد که منصور در گیر مسابقات بود بقیه را در کنار هم بودیم و به خاطر همین سال گذشته نگرانی های ما بیشتر بود به خاطر بیماری منصور و در واقع از دست دادن ایشان، به هر حال ما دوسال خیلی بدی را تجربه کردیم در ایام نوروز و سال خیلی بدی است امسال، سال گذشته ناراحت بودیم ولی امیدوار بودیم وفکر می کردیم که منصور بماند ولی با از دست دادن ایشان تمام امید هایمان از دست رفت وسال بدی را داشتیم. 

 *اهل عیدی دادن بودند؟
 منصور اعتقاد عجیبی داشت همیشه به آن پول های لای قرآنی یعنی قبل از سال تحویل پول نو می گرفت و لای قرآن می گذاشت و اعتقاد داشت که تبرک دارد و به همه عیدی را به این شکل می داد چون وقت نداشت برود و چیزی را تهیه کند. 

 *ایشان بیشتر عیدی می دادند یا شما؟
 ایشان بزرگتر از من بودند و من معتقدم بزرگتر ها باید عیدی بدهند.

 *حالا به اطرافیان چی؟
 یک رسم و رسومی است که قشنگ است و یکی از قشنگی های نوروز ما همین هدیه دادن و هدیه گرفتن است. 

 *یک دعا برای مردم ایران بکنید همیشه آرزو دارم که مردم ایران سلامت باشند و مشکل نداشته باشند و زندگی خوبی داشته باشند شاد و سربلند باشند و سربلندی ایران به ویژه در ورزش برایم حائز اهمیت است و خیلی تحت تاثیر قرار می گیرم و مخصوصا امسال که المپیکی های ما خیلی موفق بودند به خصوص خانم ها، دوست دارم که این موفقیت ها ادامه داشته باشد و ایران همیشه سربلند باشد 

* حرف آخر؟ 
امیدوارم که سال خوبی برای هم میهنانم باشد و برای اهالی ورزش به ویژه فوتبال و باز هم به ویژه استقلال وهمیشه دوست دارم همینطورکه مردم بوده اند به یاد منصور باشند و در اینجا از آنها تشکر می کنم که در سال گذشته چه هواداران استقلال و چه هواداران پرسپولیس فرقی نمی کرد، آنها در کنار هواداران استقلال با ما بودند و اهالی محترم ورزش، مسئولان ورزش و مسئولان کشور با ما و در کنار ما بودند و همه قلب های مهربانی که نگذاشتند ما سال گذشته تنها باشیم و همیشه در کنار ما بودند به این وسیله تشکر می کنم و سپاسگزار این عزیزان هستم.

 *ما هم امیدواریم سال 96 سالی پرازبهترین ها پیش روی شما باشد ممنون و سپاسگزارم.

فرید شجاعی

پرسپولیس

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی