وقتی مهدی طارمی حماسه ساز دربی چهارتایی می گفت به این استقلال راحت می شود گل زد
دربی یعنی من و یک تلویزیون سیاه و سفید و دیگر هیچ.
به گزارش سایت پیروزی دیلی، دربی یعنی من و یک تلویزیون سیاه و سفید و دیگر هیچ. برای نسلی که موشک باران بخشی از خاطره های کودکی شان است، برای نسلی که با زنگ پایان مدرسه، امید نداشت فردا روی آن نیمکت های چوبی ،بازهم مجال نشستن کنار همکلاسی اش را داشته باشد دربی در "فرارهای هشت برای سه گل" خلاصه می شود.
من و دربی قصه مان کهنه تر از واژه های امروزی است.گره خورده با تاروپود گل های فرشاد و یاغی گری های مجتبی.
من و دربی قد می کشیدیم و احمدرضا را هم درون یک چارچوب استوار قاب می کردیم. چارچوبی که هیچ ریشتری آن را "بم" نمی کرد. دربی تبخال فراموش نشدنی گوشه لب علی سلطان بود ، دروغ چرا؟ با لحظه لحظه پرواز های مهدی هاشمی نسب پریده ام. به احترام همه دقایقی که بودنش بوی بردن دربی می داد، یاغی گری هایش را نادیده گرفته ام.اصلا دربی دهه هفتاد بی مهدی چیزی کم دارد.
خیلی چیزها کم دارد.
در دادگاه ذهنم هربار خواستم محاکمه اش کنم سند برائتش را رو کرد.چهارگل ! چهار.... چهار!
دربی یعنی روپایی های ادموند بزیک و یک چرخش و تمام.به گمانم همانجا بود که به گالیله و ایده چرخش زمین ایمان آوردم.
دربی یعنی صدای از نفس افتادن رضا حسن زاده پشت سر مهدوی کیا.یعنی سه دقیقه زمان برای معجزه بهنام طاهرزاده.یعنی دیرکی که با شوت میناوند هنوز دارد می لرزد. دربی یعنی دعوا یعنی کری یعنی یک هفته قبل و بعد از بازی غرق در فوتبال.دربی یعنی مشت،کتک،جنجال!
من و دربی پای بی معناترین "چهار" دنیا خندیده ایم. چهاری بی چاره. چهاری که دو پاره است. انگار که از یک تا هشتاد و چهار را بشماری و هفتاد و دو را عدد حساب نکنی.نخودی میان قواعد ریاضی.پنهان لابلای همه فتوشاپ ها! دربی یعنی ٩ نفره مقابله کردن تا جایی که حریف، خود را خائن بداند و بناچار بگوید بین دو نیمه گفتند گل نزنید.ما هم به تیممان خیانت کردیم و نزدیم.(معنایش غیر از این نیست) .دربی یعنی چیپ اولادی. یعنی ناخدای قهاری بنام دنیزلی.
من و دربی دستهای پرویز مظلومی را گوشه ای از ذهنمان آرشیو کرده ایم وقتی که وسط جشن عروسی شان،ایموند زاید رل عزراییل را بازی کرد.
من و دربی یعنی شوت کریم.یعنی گل های هادی. من و دربی یعنی قول مهدی طارمی وقتی که می گفت به این استقلال راحت می شود گل زد و فردایش همه کار کرد تا مبانی ریاضی به چهار واقعی تعظیم کرده و احترام بگذارد.
باز من و دربی .... باز.... باز.... باز.... باز....باز....باز... شش مقدس!
عبدالصمد ابراهیمی