پرسپولیس؛تیمی که از خاکستر خود برخواست
پرسپولیس در ۴ دوره اخیر لیگ برتر سه بار مدعی قهرمانی و یکی از دوتیم برتر انتهای فصل بوده است.
پیروزی دیلی، محسن قهرمانی برای هواداران پرسپولیس دیگر خاطره ای فراموش شده است. بزرگترین جنجال سالهای اخیر فوتبال ایران جایی رقم خورد که علی دایی معتقد بود افرادی نمیخواهند او و تیمش قهرمان ایران شوند. راست میگفت یا دروغ، دایی با امتیازات همان یک بازی میتوانست سه سال زودتر به حسرت قهرمانی هواداران پرسپولیس پایان دهد. هوادارانی که سالها بود به خاطره بازی دلخوش بودند و ستاره های تیمشان شده بود شیث رضایی و محمدرضا مامانی!
دایی و تیمش دوم شدند تا پرسپولیسی ها حسرت به دل بمانند و دلشان خوش باشد که آن فصل را بالاتر از استقلال و سپاهان به پایان برده اند.
اما این روزها کمتر کسی این خاطرات را مرور می کند. حضور برانکو درکنار تغییر رویه مدیریتی چنان تاثیر عمیقی بر پرسپولیس گذاشته که پس از باخت به رقیب یا شاید دشمن دیرینه، دهها هزار پرسپولیسی در آزادی میمانند و دلاورانشان را تشویق میکنند؛ تیمی ساخته که از دست دادن ۵ مهره موثر در طول فصل باعث لغزشش نمیشود؛ بازیکنانی بار آورده که بیش از همه و بیش از همیشه می دوند و هرروز به دنبال دست یابی به رکوردهای جدید هستند. ازاین پرسپولیس زیاد گفته و نوشته شده و صدالبته چیزی که عیان است چه حاجت به تکرار مکررات. تنها همین بس که احتمالا چند روز دیگر وقتی سیدجلال جام قهرمانی را بالای سر می برد، اختلاف امتیازات پرسپولیس با رقیب همیشگی از مجموع امتیازاتی که استقلال در ۸ هفته اول لیگ امسال گرفته بیشتر خواهد بود. برتری نه تنها در کسب امتیازات بلکه در تمام شاخصه های فوتبالی تا اندازه ای است که برخی این تیم را بهترین تیم سالهای اخیر ایران نامیده اند و برخی دیگر پا را فراتر نهاده و بهترین پرسپولیس تاریخش خواندند. اینکه این تعریف و تمجیدها چقدر دقیق و تا چه حد آلوده به اغراق است، بحث دیگری است. اما هرچه باشد پرسپولیس در ۴ دوره اخیر لیگ برتر سه بار مدعی قهرمانی و یکی از دوتیم برتر انتهای فصل بوده است. تیمی که از خاکستر خود برخاسته حالا آرزوهای بزرگتری دارد و توانسته امید را در دلها زنده کند تا شاید در جغرافیای امروز فوتبال آسیا جایی هم برای ایران باز کند، تا شاید پس از سالها تهران بشود پایتخت فوتبال آسیا.
تا اینجا، داستان پرسپولیس شیرین بود. اما بد نیست اگر از زاویه ای دیگر هم نگاه کنیم. از مرور گفته ها میتوان یک نتیجه ساده گرفت: ساختن تیمی بهتر از پرسپولیس در ایران کار دشواری است چه برسد که انتظار تیمی را بکشیم که برتری کیفی محسوسی نسبت به پرسپولیس امسال داشته باشد. اینها را بگذارید کنار سیر تحول باشگاهداری در کشورهای متمول آسیایی تا نقاط تاریک داستان آشکار شود. درحالیکه این روزها بهترین های لیگ ایران به امید آینده بهتر به کشورهای درجه دوم و سوم اروپا و حتی آسیا میروند، رقیبان برای ژاوی و تِوِز و ملی پوشان برزیلی خوان گسترده اند و از اسکولاری و لیپی مدد میگیرند. این یعنی احتمالا در سالهای آینده فاصله باشگاههای ما با همتایان موفق آسیایی خود بیش ازپیش افزایش خواهد یافت و خرما بر نخیل آسیا دورتر خواهد شد.
با این اوصاف اگر بخواهیم دراین دورنمای تاریک به دنبال باریکه نور بگردیم باید به همین پرسپولیس دل بست. جایی که جوانان مستعد ایرانی زیر نظر مرد کروات مدرن بازی میکنند، تک ضرب پاس میدهند و تاکتیک پذیر شده اند. این تیم درصد بالایی از پتانسیل فوتبال ایران را به فعلیت رسانده و رقبای برون مرزی را ترسانده است. پس تنها راهمان این است که خوشبین باشیم و به ساقهایشان امید ببندیم. اگر برانکو با تیم هیجان انگیزش موفق نشوند، سایه سرخوردگی آسیاییمان گسترده تر، خودباوری دشوارتر و رویایمان برای رسیدن به یک جام آسیایی جدید دورتر می شود و باز هم باید به رنکینگ فیفا دل خوش کنیم. پرسپولیس نه برای شادمانی هوادارنش و نه حتی برای هویت و تاریخش، بلکه برای احیای امید در فوتبال ایران باید موفق شود.
این نخستین بار است که میدانم چرا یک تیم باشگاهی به راستی نماینده همه فوتبال دوستان ایرانی است.