یادداشت سردبیر-حسین قدوسی

پیروزی دیلی؛این روزها که زلزله آمده و قلب ملتی را لرزانده ما هم مثل همه مردم دل مان پیش مردم پهلوان مسلک غرب ایران است.الان نیمه های شب پیش خودم فکر می کنم سرپل ذهاب و قصرشیرین و کرند و روستاهای پرتعدادش، زیر چادر در آن سرمای سوزناک مردمی که سوگوارند و بی سرپناه چگونه شب را روز می کنند و روزها را شب؟در میان این همه خبر و تصاویر تلخ و تکان دهنده گاهی یک خبر حالت را کمی بهتر می کند و البته افکارت را مشوش؛
در کانال" کرمانشاهی ها"خواندم؛

"خبر خوب

نجات دختر دو ساله بعد از ۵ روز از زیر آوار

نرمین دختر بچه ای ۲ ساله، امروز ساعت ۱۲ ظهر از زیر آوار بیرون آورده شد"
▪️▪️▪️▪️▪️

حالا و این روزها و شب ها گاهی تصور می کنم اگر چنین مصیبتی برای خود و خانواده ام رخ داده بود چه حالی داشتم و چه روزگاری.درست مثل هموطنان با شرف و معرفتی که با همین حس و همین حال چنان حماسه ای ساخته اند که باید تا می توان به این هموطن دوستی ایرانیان و این شور و این شعور پرداخت.

امشب برای من شبی دیگر نیز بود.وقتی که با جبار هوادار عاشق و متعصب پرسپولیس تماس گرفتم تا به او گفته باشم اگر عمری با عشق به تیم محبوب ات عاشقی کردی از دیشب که پست هایی درباره اش منتشر کردیم خیلی از هواداران پیام داده اند که؛به "جبار قرمز"و جبارها بگویید ما دل ،قلب و تمام وجودمان به یاد شماست.تماس که گرفتم و خودم را معرفی کردم و حال و احوال خودش را پرسیدم چیزی که می شنیدم همه اش درباره دیگران بود و خودش.او نه خودش را می دید و نه خانواده اش و در حالی که خانه اش تخریب و ویرانه شده و خودش با سه فرزندش زیر چادر شب را در آن هوای سوزناک سر می کردند این جمله را در مکالمه دو دقیقه ای مان دوبار تکرار کرد:
من کارمند بانک هستم.خدا رو شکر درسته خانه ام خراب شده اما کاری دارم و سرمایه و زندگی ام را می توانم دوباره از نو بسازم اما خیلی ها هستند که هم داغ دیده اند و هم کار و زندگی شان را از دست داده اند."
▪️▪️▪️▪️▪️

جبار این هوادار عاشق پرسپولیس در این روزها که خانه اش ویران شده چنان مثل کردها و پهلوان مسلک های غرب و کرمانشاه سخن گفت که بیشتر از قبل شیفته مرام و معرفت شان شدم.او می گفت:"من زبانم قاصرم است.فقط می توانم بگویم با این هموطنانی که دارم به ایرانی بودنم افتخار می کنم"

جبار در آن شرایط هم دست از عاشقی برنمی دارد.او رفته و بنری به چاپ رسانده برای عرض تشکر از مردم ایران و اسطوره هایش.جبار البته این بنر چاپ کردن را از ما پنهان کرده بود تا اینکه یک هواداری از مشهد که با او در ارتباط است پرده از این راز زیبا برداشت.

▪️▪️▪️▪️▪️

حالا نیمه های شب به این فکر می کنم که جبار که تا چند شب پیش زیر سقف خانه شب را صبح و با دلی خوش روز را شب می کرد در آن سرمای سوزناک در کنار سه فرزند شانزده،دوازده و دو ساله شب را چگونه صبح و صبح را چگونه به شب می رساند و جبارهای آن سرزمین بلادیده چه حال و احوالی دارند.شب خوش دوست خوب.شب خوش سرپل ذهاب و قصر شیرین کرند و غرب ایران زمین