کارلس پویول: می‌خواستم تا 41 سالگی بازی کنم

کارلس پویول: می‌خواستم تا 41 سالگی بازی کنم

کارس پویول در مصاحبه‌ای که اخیراً با مجله فیفا انجام داده می‌گوید علاقه داشته تا 41 سالگی بازی کند.
به گزارش پیروزی دیلی، مجله فیفا در شماره‌های اخیرش به سراغ کارلس پویول یکی از اسطوره‌های باشگاه بارسلونا رفته و گزارش گفت‌وگویی از مدافع تنومند سال‌های نه‌چندان دور کاتالان‌ها تهیه کرده است. در زیر خلاصه‌ای از این مطلب آورده شده است.

 برای ملاقات با کارلس پویول باید به بلندی‌های «کارترا دلس آگیس» در شمال بارسلونا رفت‌‌؛ روی تپه‌هایی بلند که مسیری 10 کیلومتری برای دویدن و ورزش کردن در اختیار مردم منطقه قرار می‌دهد. پویول با وجود اینکه ورزش حرفه‌ای را کنار گذاشته، هنوز هم به این منطقه سر می‌زند تا ورزش کند‌‌؛ جالب اینکه او بعد از دویدن مسیر طولانی روی تپه‌ها به نفس نفس نمی‌افتد و نشان می‌دهد هنوز بدنش آماده است. اینجا همان‌جایی است که او سال‌های نوجوانی‌‌اش را سپری کرده‌‌؛ سال‌هایی که برای بدنسازی و حفظ آمادگی بدنی بالایش به آن سر زده و خاطرات خوشی از آن دارد. «مردم یا با دوچرخه به این منطقه می‌آیند و یا اینکه همراه با خانواده‌شان برای پیاده‌روی می‌آیند تا کمی هم که شده ورزش کنند». مدافع میانی و قلدر سال‌های نه‌چندان دور بارسلونا هنوز به ورزش کردن اهمیت ویژه‌ای می‌دهد و لذت دیدن مناظر زیبا حین تمرینات ورزشی را از خودش نمی‌گیرد. 

استرسی در کار نیست

 شاید در 17 سالگی بود که کارلس پویول مسیرهای 2 ساعت و نیمه را برای رسیدن به آرزوی بزرگش طی می‌کرد. او مدت‌ها قبل از 17 سالگی و زمانی که نوجوانی بیش نبود یک آرزو بیشتر در سر نداشت: بازی کردن برای بارسلونای بزرگ. هرچند که رسیدن به این آرزو برایش سخت بود. پویول قبل از اینکه به صورت حرفه‌ای سراغ فوتبال بیاید، با دوستانش در زمین‌های خاکی و محلی مشغول بازی بود و گهگاهی هم نشان می‌داد که به رشته‌های دوومیدانی علاقه‌مند است. با این حال تقریباً از سن 15 سالگی بود که او به صورت اصولی و حرفه‌ای ضربه زدن به توپ، پاس دادن و یا شوت کردن را آموخت. با توجه به این موضوع شاید اتفاقی که 20 سال برایش رخ داد، کمی شبیه معجزه بود چون پسری که تازه در 15 سالگی اصول ابتدایی را آموخته بود، با 20 عنوان قهرمانی ریز و درشت به کارش در دنیای فوتبال پایان داد‌‌؛ عناوین قهرمانی که مطمئناً فتح جام جهانی، قهرمانی در یورو و سه قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا مهم‌ترین آنها بود. البته پویول هم مثل بسیاری از بارسایی‌ها مدیون «لاماسیا» است؛ جایی که مربیان این مدرسه به پویول آموختند چطور از مهارت‌هایش به بهترین شکل ممکن استفاده کند. او همان اولین روزی که در این مدرسه تست داد نظر مربیان را جلب کرد و به او وعده دادند که می‌تواند یک ماه دیگر در لاماسیا بماند. «در آن برهه از اینکه به بارسلونا بروم، نمی‌ترسیدم. ضمن اینکه وقتی به آن تیم رسیدیم، از این نمی‌ترسیدم که ممکن است شکست بخورم. من در حال محقق کردن آرزویم بودم و دقیقاً داشتم کاری که می‌خواستم را انجام می‌دادم». خودش که می‌گوید هیچ استرس و نگرانی بابت آینده‌‌اش نداشته است: «استرس داشتم؟ نه، من هر روز فوتبال بازی می‌کردم و وقتی بارسا مسابقه داشت، می‌رفتیم بازی این تیم را می‌دیدیم. چه چیز بیشتری می‌توانستم آرزو کنم؟». پویول با این حال می‌دانست که هم‌تیمی‌هایش مزیت بیشتری نسبت به او دارند چون هرچه باشد آنها در لاماسیا قدیمی‌تر بودند ولی این موضوع باعث شد تا کارلس سخت‌تر و بیشتر تمرین کند و سر هر توپی بجنگد‌‌؛ او از خط حمله تا خط دفاعی را بدون وقفه می‌دوید و تلاش می‌کرد. درست بود که از لحاظ فنی کمی از هم‌تیمی‌هایش عقب افتاده بود ولی از لحاظ بدنی و تاکتیک‌پذیری بسیاری از آنها را پشت ‌سر گذاشت. حداقل دروازه‌بان خیالش راحت بود تا وقتی کارلس بازی می‌کند، خطری دروازه‌‌اش را تهدید نمی‌کند.

 از بازیکن ذخیره تا الگوی بقیه 

خیلی زود کارلس پویول تمریناتش را به همراه تیم ذخیره‌های بارسا پیگیری کرد و زمانی که در تیم اصلی بارسا نیاز به یار کمکی بود، کارلس پویول را صدا می‌زدند. این‌طور شد که او توانست جای خودش را رفته‌رفته در دل لوئی فان‌خال که در آن برهه سرمربی بارسلونا بود، باز کند و راهی برای نشستن روی نیمکت این تیم به دست بیاورد. از آن زمان به بعد دیگر داستان فوتبالی کارلس تبدیل به داستان فوتبالی مدرن شد. با او با ذهنیت و جنگندگی، در زمین مسابقه تلاشی بی‌وقفه داشت و خیلی زود و یکی، پس از دیگری ویترین افتخاراتش را با جام‌های رنگارنگ مزین کرد. در این راست کارلس 100 بازی ملی را هم برای اسپانیا در کارنامه ثبت کرد و سال‌ها بازوبند کاپیتانی بارسلونا را بر بازو بست. او دیگر تبدیل به یک برند و الگو شده بود‌‌؛ هم خودش و هم شماره 5 افسانه‌ای‌‌اش که نشانی از تواضع و فروتنی داشت. اتفاقاً همین تواضع کارلس تبدیل به یکی از مهم‌ترین خصیصه‌هایش در دنیای حرفه‌ای فوتبال شد. حالا در خیابان‌های محله‌ای که زندگی می‌کند همه به کارلس سلام می‌دهند‌‌؛ خیلی از هواداران هنوز هم از او تقاضای عکس و امضا می‌کنند. پویول هم لبخند می‌زند و با فراغ بال به درخواست‌شان پاسخ می‌دهد. آنها هنوز هم برق شادی و رضایت در چشمان‌شان دیده می‌شود، رضایتی که حاصل از درخشیدن پویول در تیم‌شان بوده است. نگاه آنها هنوز قدرشناسی دارد. هواداران قرار نیست هرگز پویول را از یاد ببرند. 

خاکی بودن 

پویول هرگز از اینکه در خدمت تیم باشد شانه خالی نکرده است. «هرکس شانسی که در زندگی به من رو کرده است را نداشته. وقتی آدمی به اطراف خودش نگاه می‌کند، پی می‌برد که چه زمانی که می‌برد و چه زمانی که می‌بازد باید خاکی بماند و با تواضع رفتار کند. خب مطمئناً آدم باید تمام تلاشش را کند ولی شاید این تلاش به تنهایی کافی نباشد. باید همزمان بلد باشی که چطور خودت را در بازی تیمی جا کنی. غرور در فوتبال جایی ندارد. هرچند که فکر نمی‌کنم غرور جای دیگری هم جا داشته باشد. نباید فراموش کنیم که قهرمانی‌های بزرگ فقط به صورت گروهی و تیمی به دست می‌‌آید. هر یک از اعضای تیم باید نهایت تلاش‌شان را کنند تا در بهترین فرم دوران زندگی‌شان باشند. این تنها راه رسیدن به موفقیت است». وقتی یک فوتبالیست حرفه‌ای قرار است «تمام تلاشش» را کند در کاتالونیا به این معنی است که تا سر حد توانش بجنگد بدون اینکه جوانمردی را از یاد ببرد. «این موضوع را از پدر و مادرم یاد گرفتم. در خانه یاد گرفتم سخت و جنگنده بازی کنم ولی درست بازی کنم و با احترام به کاری که انجام می‌دهم نگاه کنم». سه سال بعد از خداحافظی از دنیای فوتبال، پویول دیگر همه چیز را فراموش کرده است: «خب باید بگویم که پایان دوران فوتبالی و حرفه‌ای کار ساده‌ای نیست. به راحتی قابل هضم نیست. دوست داشتم تا 41 سالگی بازی کنم ولی در 35 سالگی دیگر همه چیز تمام شده بود». با وجود ناراحتی که از گفتن این جمله بر صورت دارد می‌داند که پویول دیگر آن پویول همیشگی نبود‌‌؛ او مجبور بود به خاطر رسیدگی به زانوی آسیب‌دیده‌‌اش که بارها به تیغ جراحان سپرد دیگر فوتبال را کنار بگذارد. ضمن اینکه بدنش هم دیگر به او اجازه نمی‌داد که همان جنگجوی همیشگی باشد. با این حال پویول هنوز هم فوتبال را رها نکرده‌‌؛ حالا در بازی‌های خیرخواهانه به میدان می‌رود و در پی جمع‌آوری مبلغی برای بیمارستان‌های محلی است که به کودکان سرطانی رسیدگی می‌کنند. خودش پدر دو دختر کوچک است و از هر فرصتی برای پرداختن به اقدامات خیرخواهانه استفاده می‌کند. «می‌خواهم به این محله و مؤسساتش چیزی بدهم که فوتبال به من داده است. همین‌ها من را تبدیل به آدمی کردند که امروز هستم».

پویول

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی