کرمانی مقدم: پیراهن پرسپولیس نه؛ قلب خودم را پاره کردم!

کرمانی مقدم: پیراهن پرسپولیس نه؛ قلب خودم را پاره کردم!

نمی‌دانم چه شد! باور کنید حالا بعد از 22 سال هم باور نمی‌کنم آن کار را کرده باشم.

به گزارش پیروزی‌دیلی، پرسپولیس خانه من است، بهترین سال‌های زندگی و جوانی‌ام را آن‌جا، زیر سرخ‌ترین بیرق دنیا جا گذاشتم. من... (این‌جای مصاحبه که می‌رسد بغض چنگ می‌اندازد به حنجره‌اش و چند لحظه سکوت و فقط سکوت...) چه کسی فکر می‌کرد سال 74 در هوای سرد ورزشگاه آزادی، زمانی‌که داور سوت زد تا بازیکنان استقلال و پرسپولیس بی‌حرکت شوند و گوشه‌نگاهشان بچرخد سمت تابلوی تعویض و علی دایی را کنار زمین ببینند، ناگهان شماره 8 سرخ‌ها، دست بیندازد در گریبان خودش و پیراهن پرسپولیس را پاره کند؟

 

دمی سکوت خوفناک در دیگ جوشان آزادی که انگار بادی شدید، آتش آن را خاموش کرد و 8 عصبانی، پاتند کرد سمت رختکن. زمزمه‌ای از گوشه ورزشگاه برمی‌خیزد و سکوت آرام‌آرام محو می‌شود: «بچه‌ننه! بچه‌ننه!» و زمزمه جان می‌گیرد و خروشی عظیم نیمی از ورزشگاه را می‌بلعد: «بچه‌ننه! بچه‌ننه!»

 

8 عصبانی، لاله‌های گوشش را بین کف دست‌هایش پنهان می‌کند... نمی‌خواهد بشنود. نمی‌خواهد باور کند چه گذشته در این بعدازظهر سگی. او به رختکن می‌رود و آرام اشک می‌ریزد.

 

مهاجم گلزن پرسپولیس و تیم ملی؛ کسی که کنار فرشاد پیوس، شبح مرگ را هل می‌داد درون محوطه جریمه حریفان، هنوز حسرت آن لحظه را می‌خورد، اما از برخورد خوب هواداران پرسپولیس پس از آن صحنه می‌گوید. اتفاقی که می‌توانست او را منفورترین بازیکن تاریخ پرسپولیس کند، آرام‌آرام روی دیوار زمان ماضی، رنگ می‌بازد و او 8 دوست‌داشتنی باقی می‌ماند. مرتضی کرمانی‌مقدم از راز محبوب‌ماندنش نزد هواداران پرسپولیس می‌گوید.


‌مدت‌هاست خبری از مهاجم دوست‌داشتنی و گلزن سال‌های دور پرسپولیس نیست. مرتضی کرمانی‌مقدم کجاست؟

سال‌های دور کدام است آقا؟ (می‌خندد) چه اصراری دارید پیرمان کنید. هنوز هم جوانم، هنوز هم حاضرم با جوان‌ها فوتبال بازی کنم و گل بزنم. مدتی پیش در لیگ دو، هدایت شهرداری فومن را برعهده داشتم. تیم خوبی هم ساخته بودیم، اما مشکلات مالی نگذاشت ادامه دهیم؛ یعنی دیگر نمی‌شد همکاری کنیم.


‌عجب! پس حالا که تیم ندارید، بازی‌های پرسپولیس را بهتر دنبال می‌کنید. چرا شاگردان برانکو مقابل پدیده متوقف شدند؟

ببینید، اولا که قرار نیست یک تیم همیشه برنده باشد. همه‌جای دنیا همین‌طور است. دوما پدیده تیم خوبی بود و استقلال را هم در تهران شکست داد؛ ضمن این‌که فکر می‌کنم تعطیلات لیگ بر روند کار بچه‌ها تأثیر گذاشته بود. به هرحال پرسپولیس برای قهرمانی می‌جنگد و خوب نتیجه می‌گیرد. این چیزها همیشه در فوتبال وجود دارد ولی پرسپولیس صدر جدول را پس می‌گیرد.


‌بسیاری از هواداران موخاکستری سرخ‌پوشان، پرسپولیس کنونی را با تیم رؤیایی شما در دهه 60 مقایسه می‌کنند و حتی می‌گویند این تیم بهتر از آن سال‌هاست. این را قبول دارید؟

دو سال است از دیدن بازی‌های پرسپولیس کیف می‌کنیم. فوتبالی رو به جلو، هجومی و زیبا؛ درست مانند همان تیم دهه 60 که پرسپولیسی رؤیایی بود. بله، حتی می‌توانیم بگوییم این تیم مدرن‌تر بازی می‌کند. اصلا فوتبال سه دهه پیش با فوتبال روز قابل مقایسه نیست، اما من خودم مدت‌هاست از بازی پرسپولیس لذت می‌برم.


‌و دلیل تحول پرسپولیس؟

چو دانی و پرسی سوالت خطاست! (با خنده) مشخص است که برانکو ایوانکوویچ، مربی باسواد و صاحب سبک فوتبال، نقش بسیار پررنگی در شکل‌گیری این پرسپولیس داشته است. او سال‌ها پیش با میروسلاو بلاژویچ به ایران آمد و بعد از او هم در ایران مربیگری کرد. تیم امید را در بازی‌های آسیایی بوسان قهرمان کرد و با تیم ملی بزرگسالان هم به جام جهانی 2006 آلمان صعود کرد. برانکو فوتبال ایران و بازیکنان ما را به‌خوبی می‌شناخت. پس می‌بینید که تصمیم درستی گرفته شد و مربی بسیار خوبی سکان هدایت پرسپولیس را در دست گرفت. فکر می‌کنم موفقیت‌های پرسپولیس با برانکو تداوم داشته باشد.


‌این روزها حاشیه‌های علیرضا بیرانوند، دروازه‌بان پرسپولیس خیلی سرو صدا کرده و هواداران هم حسابی از او شاکی ‌هستند. می‌دانید مشکلات بیرانوند و تماشاگران پرسپولیس از کجا نشئت گرفت؟

راستش را بخواهید، این اتفاقات، علامت تعجب بزرگی برای خود من درست کرده است. بیرانوند سنگربان بزرگی است؛ کسی که اعتماد کارلوس کی‌روش را جذب می‌کند، کارش را بلد است. فکر می‌کنم خود بیرانوند باید کوتاه بیاید و خویشتن‌دار باشد و دنبال حاشیه نرود. بسیاری از بازیکنان بزرگ اسیر حواشی شدند و آفت بزرگی به مزرعه موفقیت آن‌ها زد. علیرضا باید آرام باشد و البته تماشاگران هم گاهی شیطنت می‌کنند. یک‌طرفه به قاضی نمی‌روم، اما همین هواداران بیرانوند را بیرانوند کردند.


سال 74 شما هم در دیدار استقلال و پرسپولیس، زمانی‌که قرار شد با علی دایی تعویض شوید، پیراهن‌تان را پاره کردید و هو شدید...

نمی‌دانم چه شد! باور کنید حالا بعد از 22 سال هم باور نمی‌کنم آن کار را کرده باشم. پرسپولیس خانه من است، بهترین سال‌های زندگی و جوانی‌ام را آنجا، زیر سرخ‌ترین بیرق دنیا جا گذاشتم. من... (بغض چنگ می‌اندازد به حنجره‌اش و چند لحظه سکوت و فقط سکوت...) من پیراهن پرسپولیس را پاره نکردم، قلب خودم را هدف گرفتم. جوان بودم و... حالا خیلی پشیمانم، یک لحظه بود و نمی‌دام چه شد! به هرحال این هم خاطره‌ای تلخ برای من بود.


این حرکت نشان از بی‌تعصبی شما نداشت؟

شما نباید با من این‌طور صحبت کنید دوست عزیز!


‌آقای کرمانی‌مقدم من فقط سوال می‌پرسم تا به حقیقت برسیم. سوال که نظر قطعی من نیست...

بسیار خب، پس بگذارید بگویم آن کار را از روی تعصب کردم. هرچند اشتباه بود و هرگز آن را تأیید نمی‌کنم، اما چطور بگویم، بعضی چیزها را نمی‌شود با کلمه توصیف کرد. نه نمی‌شود، شما باید در آن موقعیت قرار بگیرید تا همه‌چیز را احساس کنید. من نه بی‌تعصب بودم نه یاغی، متعصب بودم و جوان و خیلی برایم سخت بود که وقتی جلوی استقلال خوب بازی می‌کردم مربی من را تعویض کرد.


 

‌بعد از این اتفاق برخورد تماشاگران پرسپولیس با شما تغییر کرد؟

هرگز! آن‌ها به‌خوبی من را می‌شناختند. من که تازه به پرسپولیس نرفته بودم. سال‌ها با تیم ملی و پرسپولیس افتخار کسب کرده بودم. همه من را می‌شناختند و من را بخشیدند. بازهم می‌گویم اشتباه کردم و عذر می‌خواهم.


‌راستی شما کرمانی‌مقدم هستید یا کرمانی‌مقام؟

ای بابا! 20 سال است دارم به شما و دوستان و همکاران‌تان می‌گویم کرمانی‌مقدم هستم نه مقام. نمی‌دانم چه کسی این مقام را به من داد، اما عیبی ندارد، هرکسی کرمانی‌مقام هم صدایم کند، جوابش را می‌‌دهم. خروش جوانی می‌گذرد و جایش را به آرامش میانسالی می‌دهد. ممنون که یادم انداختید، چقدر هواداران دوستم داشتند و دارند.

مرتضی کرمانی مقدم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی