کریمی:شاید یکی، دو ماه دیگر مربیگری را کنار بگذارم

کریمی:شاید یکی، دو ماه دیگر مربیگری را کنار بگذارم

بودن علی کریمی جذاب است. حتی اگر دیگر بازیکن نباشد و از دریبل‌ها و بازی‌های جادوگرانه و تمام جذابیت‌های بصری فوتبالش خبری نباشد، باز هم بودن کریمی جذاب است.

- ورود شما به عرصه مربی‌گری عجیب بود. این عجیب بودن در بقیه مسیر هم ادامه پیدا کرد و به سومین تجربه در یک سال اخیر رسید. خونه به خونه، نفت تهران و سپیدرود رشت. از نظر خودتان مسیر درستی است؟

ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که اگر غیر از این بود باید تعجب می‌کردیم. به هر حال در باشگاه نفت آن اتفاقات افتاد که خیلی دست من نبود. رفتیم و برگشتیم و دوباره رفتیم. من همیشه چون دوست دارم خوب کار کنم. حتی اگر یک ماه در تیمی باشم می‌خواهم کاری کنم که ماندگار باشد. البته این را نباید خودم بگویم، بازیکنانی که در این مدت کوتاه با من کار کرده‌اند باید بگویند. ولی هدف من همیشه این بوده که حتی اگر یک هفته جایی هستم مفید باشم و کاری کنم که بماند.

- یعنی از این روندی که شروع کردید و طی کردید راضی هستید؟

یک سری از همکاران شما در کنفرانس مطبوعاتی از من پرسیدند چرا ریسک می‌کنید و همچین تیم‌هایی را انتخاب می‌کنید؟ زندگی کلا ریسک است و ریسک کردن کار طبیعی است. یعنی من باید صبر کنم تا رئال مادرید و بارسلونا به من پیشنهاد بدهند؟ به هر حال هر وقت فرصتی پیش می‌آید آدم باید از آن استفاده کند که تجربه‌ای بدست بیاورد. در مورد سپیدرود هم که به هر حال تیم شهرم هست و به غیر از همه مسائل، این فاکتور برایم اهمیت زیادی داشت. البته من خونه به خونه را از این بحث جدا می‌کنم. من در خونه به خونه سمتی نداشتم و فقط به صورت رفاقتی در کنار تیم بودم.حاج آقا حسن زاده نسبت به ما لطف داشت و می‌گفت مدیرفنی اما چنین چیزی نبود. من فقط حالت رفاقتی در کنار تیم بودم. مگر من آنجا مربی‌گری کردم؟

- یعنی علی کریمی اسمی است که هر کسی می‌تواند به خاطر رفاقت از آن استفاده کند و به قول شما بدون هیچ سمت و قراردادی او را به تیمش ببرد؟ بالاخره هر کسی به هر تیمی برود به دنبال یک هدفی است.

من با این حرف مخالفم. حرف من این است که آدم در هر جایی می‌تواند تجربه کسب کند. مگه تجربه داشتن در هر زمینه‌ای بد است؟

- تجربه کسب کردن به چه قیمتی؟

به هر قیمتی. آدم ممکن است در جایی کار کند که حتی فکرش را هم نمی‌کرده اما تجربیاتی بدست می‌آورد که در ادامه راه خیلی به دردش می‌خوردم. قیمتش هم مهم نیست. آدم برای هر کاری باید هزینه ای پرداخت کند. تجربه به نظر من به هر قیمتی می‌ارزد. چه تجربه تلخ باشد چه تجربه شیرین. طبیعتا باید بهایی پرداخت.

- تجربه شما از حضور در خونه به خونه چه بود؟

تجربه حضور در لیگ یک. این که تیم‌ها در آنجا چه شرایطی دارند. اتفاقاتی که در انجا می‌افتد. این که بخش خصوصی وقتی می‌خواهد وارد فوتبال شود چه سختی‌هایی را می‌کشد. جریمه‌هایی که تیم‌های شخصی را می‌کنند چند برابر تیم‌های دولتی است. البته این ها را می‌دانستیم و شنیده بودیم اما این که لمس کنی خیلی فرق دارد. آقای حسن‌زاده شاهد زنده است و می‌تواند بگوید که من دخالتی در تیم نداشتم. اگر در مورد بازیکنی حرفی می‌شد نظرم را می‌دادم. 

- کسب تجربه و همه حرف‌هایی که شما زدید درست است اما قضیه از بیرون شکل دیگری دارد. شکل همکاری‌های شما از بیرون اینطور است که هر تیمی که مالک خصوصی دارد و مالک پولداری به آن وارد می‌شود علی کریمی هم آنجا هست.

این حرفی است که از بیرون زده می‌شود. شما الان فکر می‌کنید من و کادرم پولی گرفتید که کار می‌کنیم؟ ما هیچ پولی نگرفتیم. من در هیچ تیمی به دنبال پول نبودم. من در مساله نفت تهران هم اگر بحثی را راه انداختم به خاطر پول ومنافع شخصی نبود. این که مدیر و مالک یک باشگاه می‌خواهد مربی جدید بیاورد حق طبیعی‌اش است. این را همان زمان هم در مصاحبه‌هایم گفته بودم. حق طبیعی هر مالکی است اما باید از راه حرفه‌ای اش باشد. من را نمی‌خواهی؟ مشکلی نیست. یک توافقی با هم انجام بدهیم و خداحافظ. اما حتی این کار را هم انجام ندهی و مسائل را ربط بدهی به یکسری قضایایی که ربطی به مربی‌گری ندارد، دیگر نمی‌شود. اگر قرار است این اتفاق بیفتد که من سرم برای این کارها درد می‌کند. مسئولان نفت من را خیلی خوب نمی‌شناختند. اگر من را می‌شناختند همچین اشتباه بزرگی را مرتکب نمی‌شدند. مساله من با مسئولان نفت مساله مالی نبود.

- پس چرا قبول می‌کنید وقتی پولی نیست و فقط اسم تیم پولدار و پول گرفتن علی کریمی روی آن است؟

اگر قرار باشد همه چیز اوکی باشد که نمی‌شود. بدنامی هم نیست به نظرم. من قبل از این که به سپیدرود بیایم با مسئولان این تیم صحبت کردم. گفتم ما امکانات در حد رئال مادرید و بایرن مونیخ نمی‌خوایم. ما فقط در حدی امکانات می‌خواهیم که برای حضور یک تیم در لیگ برتر کافی باشد.

- به هر حال امکانات موقعی به درد می‌خورد که مدیری بالای سر تیم باشد و از فوتبال چیزی بداند نه این که فقط پول داشته باشد.

آدمی به سپیدرود آمده، کمکی به حال تیمی بکند که اوضاعش بد است و تیم ریشه‌داری است. سپیدرود نماینده رشت و شمال کشور است و وقتی یک نفر آمده که کمکی بکند به هر حال باید چند نفر دورو برش باشند که کمکش کنند و بتواند کار درستی انجام دهد. اینجوری نیست که هر جایی پول هست و امکانات زیاد هست من هم آنجا هستم.

- این کمک گرفتن برعکس هم هست. یعنی هر مدیری که تازه به فوتبال می‌آید برای این که بتواند شهرتی برای خودش دست و پا کند از علی کریمی استفاده یا سو استفاده می‌کند.

سو استفاده نمی‌شود اسمش را گذاشت. من نه این که اعتماد به نفس کاذب داشته باشم بلکه به خودم اعتماد دارم که می‌خواهم بیایم و کاری کنم که اتفاق مثبتی بیفتد. به هر حال من تجاربی در زمان بازیکنی داشتم. تیم‌هایی را رفتم و دیدم و امکاناتش را دیدم. من به دنبال ایجاد تغییر هستم و این که اثر خوبی از خودم به جا بگذارم. شاید اصلا فردا اینجا نباشم اما مهم این است که اگر نبودم هم بتوانم سرم را بالا بگیرم.

- این روند باعث نمی‌شود که تجربیات مربی‌گری علی کریمی به مرور در تیم‌هایی خلاصه شود که هیچ موفقیتی نداشتند و همه آنها ناموفق بوده‌اند؟

من یک سوال از شما می‌پرسم. مربیانی که قهرمانی‌های زیادی داشتن از آخرین قهرمانی‌شان چند سال می‌گذرد؟ الان آقای قلعه‌نویی و آقای دایی و آقای جلالی که همیشه هم تیم‌هایشان تیم‌های خوبی بوده چند سال است در لیگ قهرمان نشدند؟ یک تیم خوب و کارنامه پرافتخار نمی‌تواند کافی باشد. اتفاقات و مشکلات مدیریتی نفت که به من ربطی نداشت. یک آدمی در این فوتبال سرکار می‌آید که معلوم نیست کیست اما همه حکم‌ها را به نامش زدند و اهلیت و مشروعیتش را تایید کرده‌اند. این تقصیر من علی کریمی است؟ باید یک شرایطی هم باشد که هر کسی نتواند به فوتبال بیاید.

- چرا شما با هر آدمی که به فوتبال می‌آید باید کار کنی؟

من که ایشان را نمی‌شناسم. می‌بینم وزارت نفت و فدراسیون فوتبال نامه زده‌اند که ایشان تایید شده است. ما روی این نامه‌ها حساب کردیم. یک مورد دیگه هم این است که ما بدنبال این هستیم که فوتبالمان به سمت خصوصی برود پس باید تجربه خصوصی شدن را داشته باشیم. شما ببینید وزارت نفت یک شبه اعلام می‌کند که دیگر نمی‌خواهد تیمداری کند و چه بر سر نفت تهران آمد.

- همیشه یک مرزبندی وجود داشت میان مربیان سنتی ومربیان جوانتری که قرار است وارد این عرصه شوند. حداقل انتظار از امثال شما و نسل جدیدی که در اروپا فوتبال بازی کرده و به قول شما بایرن و لالیگا و تیم‌های معتبر را دیده این است که از راه اصولی و با دانش کامل وارد فوتبال شوند و این مسیر را طی کنند.

هر کاری را باید از یک جایی شروع کرد. مگر غیر از این است؟

- خب چرا از لیگ برتر؟ چرا از تیم‌هایی که وضعیتشان و شرایطشان معلوم است.

من تا الان جایی نگفتم اما پیشنهاد از شهرستان هم داشتم. از لیگ یک هم پیشنهاد داشتم اما شرایطم برای همکاری خارج از تهران مناسب نبود. شمال هم قضیه‌اش فرق می‌کند. اینجا شهر خودم هست و من همیشه به آنجا رفت و آمد دارم و هر دو هفته یک بار می‌آمدم. شمال قضیه‌اش فرق می‌کند اما من نمی‌خواستم به شهرستان بروم.

- فکر می‌کنید با شرایط سپیدرود مدت طولانی ماندگار شوید؟

من همه چیز را به مرور زمان واگذار می‌کنم تا ببینیم چه می‌شود. در کل من اصلا شاید یک ماه دیگر دو ماه دیگر یا فصل دیگر شاید اصلا به این نتیجه رسیدم که با این سیستم و شرایطی که فوتبال ما دارد بخواهم مربی‌گری را بگذارم کنار. اصلا هیچ چیز مشخص نیست

- قبلا مطمئن نگفته بودید می‌خواهید مربی شوید. هنوز هم با تردید صحبت می‌کنید. مثل اینکه انگیزه زیادی برای مربی‌گری ندارید.

شما تا الان آمدید از مشکلات مربی‌گری در لیگ برتر بنویسید؟ این که یک سرمربی در لیگ برتر ایران چه وظایفی دارد. یک سرمربی باید اتوبوس را هماهنگ کند. توپ را هماهنگ کند. مانع را هماهنگ کند. به تدارکات و ماساژور بگوید چه کار کند. در کجای دنیا مربیان این کارها را می‌کنند؟ مربی‌گری در لیگ برتر با اعمال شاقه است. در همه جای دنیا مربی می‌آید در رختکن و تمرین و می‌رود. همه وظایف اینجا روی دوش سرمربی است. کسی نمی‌داند که سه ساعت قبل از بازی باید با دکتر و ماساژور و همه هماهنگ کنند.

- این مشکلات هست، اما مشکل جدید این است که مربیان جدیدی که وارد این سیستم می‌شوند مشکلی حل نمی‌کنند بلکه خودشان هم در این سیستم غلط حل می‌شوند.

مگر می‌شود یک طرفه مشکل را حل کرد؟ من خودم و فکر و هدف خودم این است که بعد از جداشدنم بگویند که خدا پدرش را بیامرزد. همه چیز که موفقیت و جام‌آوردن نیست. چند مربی بزرگ در دنیا داریم که مدت‌هاست نتیجه نگرفته‌اند؟ الان مورینیو در منچستر یونایتد با بهترین تیم و بهترین امکانات نتیجه نمی‌گیرد. مثلا اولین بازی سپیدرود ما هر چی می‌زدیم داخل دروازه نمی‌رفت. شانس هم دخیل است. همه چیز فقط بردن و موفقیت نیست.

- فلسفه مربی‌گری علی کریمی چیست؟

فلسفه مربی‌گری من رفاقت و دوستی است. به نظر من تیمی موفق است که رفاقت داشته باشد. چون خود من بازیکن بودم یکسری تمرینات هست که بازیکنان از آنها خوششان نمی‌آید. از آن فرار می‌کنند. همیشه تلاش کردیم تمرینات جذاب بگذاریم و چالشی در آن بگذاریم که برای همه جذاب شود. همه این‌ها یک طرف اما رفاقت از هر چیزی مهم‌تر است. من به بچه‌هایم گفته‌ام. شاید من در کادرفنی باشم و آنها بازیکن اما همه با هم رفیق هستیم. من همیشه از بچه‌ها میپرسم مشکلی هست یا انتقادی هست. به هر حال همه ما یک خانواده‌ایم و هر چه رفاقت در یک تیمی بیشتر باشد مشکلات کمتر می‌شود.

- یعنی همین رفاقت کافی است؟

کافی که لازم هست و تمرین کردن هم قطعا لازم است.خیلی به دنبال آنالیز و اینکه بگویم فلان تیم را آنالیز کردیم و فلان تیم را بررسی کردیم نیستم.

- پس پیرو سبک پروین هستید.

به هر حال هر کسی سبکی دارد. شما می‌توانید بروید و ده نفر آنالیزور را هم بیاورید وقتی بازیکن من در زمین روزش نباشد آنالیزور کاری می‌تواند انجام دهد؟ آنالیز فقط این است که یک آگاهی نسبی از بازیکن مقابل به بازیکن خودمان می‌دهیم. اگر بازیکن من شرایط خوبی نداشته باشد، از نظر روحی و روانی آماده نباشد و خوب تمرین نکرده باشد آنالیز چه اهمیتی دارد؟ خیلی‌ها هم از آنالیز به نفع خودشان سو استفاده می‌کنند اما به نظر من آنالیز فقط دادن بعضی از اطلاعات از بازیکن مقابل است.

- پس به نظر شما رفاقت می‌‌تواند جای همه چیز را در یک تیم پرکند؟

خیلی‌ها می‌گویند مربی باید جذبه داشته باشد و بازیکن بترسد ولی من این را قبول ندارم. مربی باید با بازیکن دوست باشد که بازیکن هر مشکلی را دارد بتواند به مربی‌اش بگوید. یک بازیکن به هر دلیلی مشکل خانوادگی یا مشکل شخصی روحیه مناسبی ندارد. می‌رود داخل زمین و با یک اشتباه باعث می‌شود نتیجه از دست برود و بعد از بازی می‌گوید من فلان مشکل را داشتم. دیگر آن زمان گفتنش به چه دردی می‌خورد. بازیکن باید این جرات را داشته باشد که مشکلش را به مربی‌اش بگوید و این به نفع تیم است.

- در مورد فوتبال بازی کردن چه فلسفه‌ای دارید؟ مثل اکثر مربیان جدید فوتبال دفاعی و گل‌نخوردن یا فوتبال هجومی و فانتزی؟

هر بازی شرایط خاص خودش را دارد. نمی‌شود که در همه بازی‌ها یک مدل بازی کرد. وقتی میزبانی یک سیستمی استفاده می‌کنی. وقتی میهمانی از یک سیستم دیگر. نظر شخصی من این است که یک مربی هر کاری می‌خواهد بکند در تمرین است. شاید موقع مسابقه کنار زمین باشیم و دوتا داد هم بزنیم اما یک مربی باید بازیکن را در طول هفته از نظر روحی و روانی آماده کند. بازیکنان ما هرچقدر از نظر روحی و روانی در شرایط نرمالی باشند به آنها کمک می‌کند که بازی بهتری انجام دهند و کمتر اشتباه کنند. تیم ما متاسفانه در این فصل براثر اشتباهات گل‌های زیادی دریافت کرده است. متاسفانه اکثر تیم‌ها به نوعی درگیر مشکلات هستند. مشکلات برای همه تیم‌ها هست و مهم این است که در میان این مشکلات بتوانیم بازیکن را از نظر روحی و روانی آماده کنیم.

- به لحاظ فنی چی؟

من می‌توانم به بازیکنی در این سطح کمک کنم که توانایی‌اش را ارائه دهد اما نمی‌توانم به یک بازیکن یاد بدهم کاری که توانایی‌اش را ندهد انجام دهد. اگر می‌توانستم این کار را کنم که میلیون ها پول به فوتبالیست نمی‌دادم. می‌رفتم از کوچه و خیابان چند نفر را می‌آوردم و به آنها فوتبال یاد می‌دادم. من قبلا هم این حرف را زدم و متاسفانه به یکسری از آقایان برخورد. مهم‌ترین کار یک مربی آماده‌کردن بازیکن از نظر روحی و روانی است. من توی بازی نیستم که به بازیکن بگویم توپ را چطور بزن گل بشود یا چطور سانتر کن. اما اگر از نظر روحی و روانی و از نظر بدنی در شرایط خوبی باشند خودشان در زمین می‌توانند بهترین تصمیم را بگیرند.

- کلا به بحث رفاقت در فوتبال اعتقاد زیادی دارید. در نفت تهران هم تا جایی که امکان داشته بازیکنانی که با آنها رابطه دوستانه‌تری را داشته‌اید جذب کردید.

وقتی بازیکن نبود چه کاری باید انجام می‌دادم؟

- حداقل از بازیکنان جوان‌تر استفاده می‌کردید.

هیچ تیمی به اندازه من در نفت تهران تست نگرفته است. شما می‌توانید بروید از مسئولان این تیم بپرسید. ببینید ما چند نفر را تست گرفتیم، اما وقتی می‌بینیم کسایی که می‌آیند فوتبال بلد نیستند باید چکار کنم؟ صرفا علاقه داشتن که نمی‌تواند برای فوتبالیست‌شدن کافی باشد. یکسری از آنها را واقعا خودم رویم نمی‌شد با آنها صحبت کنم و توضیح بدهم به درد فوتبالیست شدن نمی‌خورند. مگر من بازیکنان بدی را به نفت تهران آوردم؟ فشنگچی سنش بالاست؟ فرض کنیم من اشتباه کردم. چرا فشنگچی و امین منوچهری و کسانی که من آوردم نفت تهران چرا الان فیکس بازی می‌کنند؟ من بازیکن هجده ساله بازی دادم. آرش شهامتی. چرا کسی از این مساله حرفی نمی‌زند؟ جوانگرایی هم شرایط دارد و نیاز به زمان و وقت کافی و مناسب دارد.

 

- در دوران بازی درباره اهداف‌تان صحبت می‌کردید. برای مربیگری دورنما یا هدفی دارید؟

در این فوتبال ما دورنمایی وجود ندارد. امروز هستیم و فردا شاید نباشیم. ما در الاهلی یک مربی رومانیایی داشتیم. تمام کشورهای عربی را رفته بود. امارات و قطر وعربستان و در همه جا مربی‌گری کرده بود اما همیشه می‌گفت من هر جا که می روم چمدانم را کامل باز نمی‌کنم چون شاید امروز باشم و فردا نباشم. ما هم همیطور هستیم. فعلا روز به روز جلو می‌رویم و انشالله که هر روز بهتر از روز قبل باشیم.

- در این مدت شما انتقادات زیادی به فدراسیون داشتید و خواستار شفافیت سازی بودید، اما یک علامت سوال بزرگ که نام علی کریمی دیده می‌شود بحث جدایی از تیم ملی است. چیزی که خودتان هیچوقت شفاف درباره‌اش توضیح ندادید.

من در مورد این موضوع کامل صحبت کردم. به خصوص در آن زمانی که سرمربی تیم ملی خیلی دوست داشتند با من کل کل کنند من جواب‌شان را داده‌ام. الان دیگر قضاوت برعهده مردم است.

- مردم وقتی همه چیز را نمی‌دانند و هیچکس توضیح نداده دقیقا مشکل چه بود، چطور قضاوت کنند؟

من مشکلی نداشتم. فقط وقتی به تیم ملی رفتم فکر می کردم در شرایط دیگری می‌توانم کار کنم اما وقتی چهار ماه در تیم ملی بودم متوجه شدم که این امکان وجود ندارد. متوجه شدم آن چیزی که دنبالش بودم اتفاق نمی‌افتد و تصمیم گرفتم کناره‌گیری کنم. من بدون هیچ قراردادی و فقط به خاطر این که تیم ملی کشورمان بود با افتخار خواستم در کنار تیم باشم. به هر حال این اتفاق برای من جذاب بود. کمک مربی یا تدارکات فرقی نمی کند و کمک کردن به تیم ملی افتخار است. شرایط آن چیزی نبود که من می‌خواستم.

- شرایط مالی؟ یا جایگاه و شان شما؟

مالی که نه. در مورد جایگاه هم کاری که ایشان با مربیان ایرانی کرد به خوبی همه چیز را نشان داد. خیلی‌ها به من گفتند که تورا هم مثل بقیه مربیان ایرانی بیرون کرد. اصلا این طور نیست. من خودم دیگر به تیم ملی نرفتم و کسی من را بیرون نکرد. شما از مسئولین فدراسیون بپرسید چرا وقتی این کارها را با بقیه مربیان ایرانی کردند فدراسیون جلویشان نایستاد؟ در همه جای دنیا هر تیمی که مربی خارجی دارد، یکی دو مربی وطنی هم در کنارش حضور دارند. اما در این جا این اتفاق نیفتاد. طرف دنبال منافع خودش بود و من هم نمی‌توانم با این‌جور آدم‌ها کار کنم و خیلی راحت خودم را کشیدم کنار. گذر زمان تا الان خیلی چیزها را نشان داده و مطمئن باشید که در آینده هم خیلی چیزها را نشان خواهد داد.

- یعنی کی‌روش به شما و دستیارانش اهمیت نمی‌داد؟

نه من نه هیچ کمک مربی دیگری این انتظار را ندارد که همه کاره تیم باشد، اما هر کس نظری به ذهنش می‌رسد می‌گوید. در نهایت هم تصمیم با سرمربی تیم است.

- از نظر فنی همچنان کی‌روش را تایید می‌کنید؟ چون زمانی که بازیکن بودید خیلی او را قبول داشتید.

من قبلا هم گفتم از نظر تمرین و کارفنی مربی خوبی بود. همیشه هم بعد از آن جریان می‌گفتم که کاشکی رابطه من و کی‌روش همان رابطه بازیکن و مربی می‌ماند. قطعا این یکی از افسوس‌های من است که کاش رابطه‌مان مثل همان زمان می‌ماند. الان حدود سه سال از آن زمان گذشته و به نظرم دیگر حرف زدن در مورد آن اهمیتی ندارد. ایشان کار خودش را انجام می‌دهد و من هم کار خودم را می‌کنم و الان تنها چیزی که اهمیت دارد شرایط تیم ملی ایران در جام جهانی است.

- قرعه سختی هم داریم.

خیلی ها می‌گویند چرا این تیم‌ها هم‌گروه ما شدند و اسمشان در قرعه‌کشی درآمده. چرا هم‌گروهی‌هایمان سخت هستند. ما به جام‌جهانی می‌رویم که با همین تیم‌ها بازی کنیم. مگر در شرایط دیگری غیر از جام‌جهانی فرصتی برای ما پیش می‌آید که بخواهیم با این تیم‌ها بازی کنیم؟ مگر ما امکانات بازی کردن با این تیم‌ها به صورت تدارکاتی را داریم؟ درست است که روی کاغذ گروه ما خیلی سخت است اما جذابیت جام‌جهانی بازی کردن با همین تیم‌هاست. اگر قرار باشد برویم جام‌جهانی و آنجا هم با تیم‌های درجه دوم بازی کنیم که نمی‌شود. به فرض هم که صعود کردیم، در مرحله بعدی که نمی‌توانیم حریفان‌مان را انتخاب کنیم. به نظرم باید روی این بازی‌ها باید حساب کنیم برای بازی‌های جام‌ملت‌های آسیا که هفت ماه بعد از جام‌جهانی برگزار می‌شود. به نظرم باید از این فرصت به خوبی استفاده کنیم که کیفیتمان را به رخ حریفان آسیایی بکشیم و حساب ویژه‌ای روی ما باز کنند. تا طلسم‌شکنی کنیم و بالاخره قهرمان شویم.

- کدام بازی برای‌مان مهمتر است؟

ما در دوره گذشته مشکلی که داشتیم این بود که تمام انرژیمان را در بازی آرژانتین و نیجریه گذاشتیم و در بازی‌ای که همه فکر می‌کردند نتیجه می‌گیرم با سه گل باختیم. ما از آرژانتین سه گل نخوردیم اما از بوسنی سه گل خوردیم. در این دوره هم به نظر من سخت ترین حریف ما مراکش است.

- موافقید که با حضور و موفقیت کی‌روش علاقه به بازی دفاعی و ضدحمله و سبک بازی شبیه تیم ملی در میان همه مربیان و به خصوص مربیان جدید و جوان بیشتر شده است؟

به نظر من الان شرایطی پیش آمده که به خاطر نداشتن ثبات همه یک مدل بازی را انتخاب می‌کنند.مربی‌ها می‌خواهند در وهله اول فقط نبازند تا بتوانند در تیم‌شان بمانند. البته این را هم بگویم که خوب دفاع کردن یک هنر است که هر کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد.

- خودتان هم به این سبک علاقمند هستید؟

هوادار و تماشاگر برای دیدن گل و بازی جذاب فوتبال را می‌بیند. در سال‌های اخیر دربی‌ها جذاب بوده. خیلی اهمیت ندارد کدام تیم برنده شده اما وقتی به بازی توجه کنید می‌بینید که چقدر جذاب بوده. یک مدت بود که چند بازی پشت سر هم مساوی صفر - صفر و یک - یک شد وجذابیتی نداشت اما الان دربی دوباره جذاب شده است. همیشه فوتبال باید جذاب باشد. به همین دلیل دفاع خوب باید در کنار حمله باشد.

- جذاب بودن دربی به حضور مربیان خارجی یا جوانتر ارتباطی ندارد؟

نه خیلی. به جایگاه و ثبات مربی هم بستگی دارد. در حال حاضر ما از کشورهای عربی بدتر شده ایم. یک مربی تا سه هفته نتیجه نمی‌گیرد همه تیتر می‌زنند فرصت آخر سرمربی. همه این اتفاقات دست به دست هم می‌دهد که یک مربی در طول بازی محتاط‌تر باشد و بازی بسته‌تری را انجام بدهد. 

- البته خودتان هم در زمان بازیگری با مربیان خارجی رابطه بهتری داشتی تا با مربیان داخلی.

ببینید من هیچ وقت مشکلی نداشتم. مشکل را متاسفانه بعضی از رسانه ها بزرگ می‌کردند. همکاران شما می‌گفتند ما با همه مربیان مشکل داریم. این مشکل که فنی نبوده. اختلاف نظر بوده که در همه دنیا هست. در بایرن مونیخ بارها پیش اومده مثلا اولیورکان و بالاک با هم دعوا کردند اما فردا هیچ روزنامه‌ای تیتر آنچنانی نزده. شما همین دعوای فرشاد احمدزاده و منشا را ببینید چقدر بزرگش کردید. این اتفاقات در همه جای دنیا می‌افتد. خودم بارها شاهد بودم. بالاک با اولیورکان، ویلی سانیول با اولیورکان، بالاک با حمیدزیچ. با هم دعوا می‌کردند و فردا می‌آمدند و سرتمرین با هم دست می‌دادند و انگار نه انگار اتفاقی افتاده است. به هر حال این قضیه پیش می‌آید. هر روز که این دو نفر با هم دعوا نمی‌کنند. در طول یک سال یک بار اتفاق افتاده. اینجا متاسفانه تا یک بازتاب عجیبی دارد و همه تیتر می‌زنند. در یک خانواده برادر با برادر دعوا می‌کند، پسر با پدر دعوایش می‌شود. باید بروند شکایت کنند؟ باید روزنامه‌ها تیتر بزنند؟ من درگیری را تایید نمی‌کنم اصلا اما این اتفاق اجتناب‌ناپذیر است. بالاخره من بازیکن آدمم. یک روز حالم خوب نیست، یک روز اعصابم خورد است شاید با کسی هم درگیر بشوم اما دلیل نمی‌شود که با آن بازیکن پدرکشتگی داشته باشم. شاید من بعد از تمرین بروم و از آن بازیکن معذرت خواهی کنم، روزنامه‌ها این را هم تیتر می‌کنند؟ رویش مانور می‌دهند؟

- همیشه اعتقاد دارید که دعوا و درگیری در فوتبال کاملا طبیعی است و پیش می‌آید. بارها هم از هم‌تیمی‌هایتان که با هم درگیر شدند و خیلی زود آشتی کردند مثال زدید اما شما چرا بعد از این همه سال هنوز با علی دایی آشتی نکردید و مشکلتان حل نشده است؟

جریان علی دایی فرق دارد. ما با هم دعوایی نکردیم. به نظر من این خیلی اتفاقی عادی است که آدم با کسانی دوست باشد که از نظر تفکر و عقیده به هم نزدیک باشند. همان زمان هم بازیکنان زیادی بودند که با وجود هم‌تیمی بودن، من حتی شماره تلفن آنها را هم نداشتم. این خیلی موضوع عجیبی نیست. با مرور زمان هم اتفاقاتی افتاد که ما را از هم دورتر کرد. الان هم مشکل خاصی نداریم اگر همدیگر را جایی ببینیم سلام علیک می‌کنیم صحبت می‌کنیم. در حال حاضر مشکل فوتبال ما قطعا رفاقت کردن یا نکردن من و علی دایی نیست. آنقدر مشکلات داریم که این مساله کوچکترین اهمیتی نداشته باشد.

- الان که مربی‌ شده‌اید و مشکلات دنیای مربی‌گری را درک می‌کنید، وقتی به عقب نگاه می‌کنید چیزی هست که اگر مشکلات فعلی را می‌دانستید مربی‌تان را بیشتر درک می‌کردید یا کاری که انجام نمی‌دادید؟

من تا جایی که یادم هست هیچ وقت از نظر فنی مشکلی با مربیان نداشتم. من در هر شرایطی تلاش کردم برای مربی‌ام بهترین بازی‌ام را انجام بدهم حالا این که موفق شده‌ام یا نه را نمی‌دانم.

- مثلا اگر به عقب برمی‌گشتید بعد از تعویض به ساک لگد نمی‌زدید.

ما یک لگد به ساک زدیم. اصلا مشکلی نیست. آدم اشتباهی که کرده را قبول می‌کند اما من یک سوال دارم. زیدان مگر با سر به سینه بازیکن حریف نزد؟ من که لگد زدم به یک ساک بی‌جان. آن هم بیرون از زمین. زیدان که آن حرکت را کرد پس باید اعدامش کنند؟ شاید اگر او این حرکت را انجام نمی‌داد تیمش قهرمان می‌شد. ما که شهره خاص و عامیم دربداخلاقی. البته من مشکلی با این قضیه ندارم. من دوست دارم که همه آدم‌ها مثل من باشند اما بداخلاق باشند. اما به نظر شما باید با زیدان چه کار می‌کردند؟ شما مطمئن باشید یک بازیکنی که خوب کار کرده از تعویضش هیچ وقت ناراحت نمی‌شود. من این حرف را با اطمینان به شما می‌گویم. بازیکنی که بد کار کرده هم از عملکرد خودش عصبانی است و هم این که فکر می‌کند اگر یک ربع بیشتر به او فرصت داده می‌شد می‌توانست جبران کند. ضمن این که برخورد مربیان در کنار زمین هم خیلی تاثیر دارد. یک بازیکن زمانی که تعویض می‌شود عصبانی است اما مربی می‌آید با او دست می‌دهد. همین مساله مثل آب روی آتش است. شاید اگر این اتفاق برای من می‌افتاد من هیچ‌وقت آن حرکت را انجام نمی‌دادم.

- الان اگر بازیکن خودتان بعد از تعویض لگد بزند، دست ندهد یا به رختکن برود برخورد شما چطور خواهد بود؟

آن بازیکن را که من طبیعتا بعدا برخوردی باهاش می‌کنم (باخنده). اما من همیشه کاری می‌کنم که به آنجا نرسد که بازیکن بخواهد به تعویضش اعتراض کند. من به پیشگیری اعتقاد دارم که بهتر از درمان است. من شاید بازیکنی را کنار بگذارم یا تعویض کنم اما مطمئنا مشکلی با او ندارم. شما فکر کنید من به سپیدرود که آمدم ۳۷ بازیکن سرتمرین بودند. مگر می‌شود یک تیم فوتبال ۳۷ بازیکن داشته باشد؟ من لیست را به ۲۴ نفر رساندم اما همان کسانی که کنار گذاشتم هم اگر کمکی از دستم بربیاید برای‌شان انجام می‌دهم. هر تصمیمی بخواهم انجام دهم از بیرون گذاشتن بازیکن یا تعویض یا هر چیز دیگری هم با مربیان و دستیارانم مشورت می‌کنم.

- شاید باورش سخت باشد که علی کریمی در تصمیمات فوتبالی‌اش از دستیارانش مشورت بگیرد و به حرف آنها گوش کند.

اتفاقا من خیلی مشورت می‌کنم. به خصوص در مربی‌گری. بعضی وقت‌ها سر ترکیب تیم اختلاف نظرهایی وجود داشته اما در جلسه قطعا به یک ترکیب واحد میرسیم. یعنی یا من کسی که با من مخالف است را راضی می‌کنم یا او من را متقاعد می‌کند که حرفش درست است. اصلا اینطور نیست که من نظرات را بشنوم و کار خودم را انجام بدهم. درباره هر تصمیم و اختلاف نظری بحث می‌کنیم تا به یک گزینه واحد برسیم. به هر حال ما چند سبک مربی‌گری داریم. بعضی‌ها خودشان تصمیم می‌گیرند. بعضی‌ها مشورت می‌کنند. به هر حال من چند دستیار دارم و آنها باید بدانند نظری که دارند و حرفی که می‌زنند مهم است و این‌طور نیست که من هر کاری خودم دلم بخواهد انجام بدهم.

- در مورد بداخلاقی‌هایتان حرف زدید. در زمان بازی این بداخلاقی‌ها برای هوادارانتان آزاردهنده نبوده اما مدتی است اما که این بدخلقی‌ها وارد فضای مجازی شده یا به صورت مصاحبه‌های متعدد علیه افراد مختلف خودش را نشان می‌دهد.

اگر منظورتان حرف‌هایی است که در مورد فدراسیون فوتبال زدم که برای تمام حرف‌هایم سند و مدرک دارم. حرف غلطی نزدم. به هر حال این کشور قانون دارد و به آن رسیدگی می‌شود.

- ولی لحن تمسخر و مدل انتقادات ازعلی کریمی فاصله داشت.

من فکر می‌کنم که صفحه مجازی صفحه شخصی هر کسی است. فکر می‌کنم دیگر در هر موردی اختیاری نداشته باشم در مورد صفحه شخصی خودم مختار هستم هر طوری دلم می‌خواهد حرف بزنم. شما مطمئن باشید من اگر در مورد کسی هم حرفی زدم آن طرف مدت زیادی است این کار را در مورد من انجام می‌دهد. سیستم من همیشه همین بوده است. مگر من قبلا مدل دیگری بودم؟ ولی نظر شخصی من این است که من اگر از فردی خوشم نمی‌آید درست نیست که او را دنبال بکنم و اگر پست و مطلبی گذاشت من به او فحاشی کنم و یا او را مسخره کنم. اگر کسی از من خوشش نمی‌آید اصلا اجباری نیست که من را دنبال کند. خیلی‌ها به من می‌گویند چرا فضا را خیلی شخصی کرده‌‌ای و نمی‌شود در صفحه‌ات کامنت گذاشت. ببینید من سال‌ها در این فوتبال بوده‌ام. آنقدر به فحش خوردن حقیقی عادت دارم که فحش خوردن مجازی برایم موردی نباشد. اما درصفحه من زن هست بچه هست. واقعا درست نیست که هر کسی بیاید و هر چه از دهانش در می‌آید در صفحه من بنویسد. اگر کسی از من خوشش نمی‌آید من را دنبال نکند. به هر حال من خودم بچه دارم و فعال هستند و می‌دانم که چه خبر است.

- این که هر کسی می‌تواند خوشش بیاید یا نیاید درست است اما در مورد وجهه علی کریمی صحبت می‌کنیم. ما از این دست پیشکسوتانی که شغل‌شان شده در هر موردی حرف می‌زنند، در هر موردی اعتراض می‌کنند و کارشان مصاحبه انتقادی است زیاد داشته‌ایم. این که علی کریمی هم بخواهد به آن دسته از پیشکسوتان نزدیک شود چیزی است که شاید خیلی از هوادارانتان دوست نداشته باشند.

مطمئن باشید که من اگر غر می‌زنم غر درست می‌زنم. من همیشه خیلی عامیانه و کوچه و بازاری صحبت می‌کنم و در مورد مدل حرف زدنم که تغییری ایجاد نشده. اما من کی هر روز در مورد یک نفر صحبت کردم؟ من در این مدت در مورد یک موضوع خاص صحبت کردم که فکر می‌کنم حق طبیعی‌ام باشد. اگر هم کسی خوشش نمی‌آید می‌تواند من را دنبال نکند. وگرنه من از اول همین‌طور بودم و سیستمم به همین روال بوده است. به نظرم همه باید به حریم شخصی دیگران احترام بگذارند و من علی کریمی هم حریم شخصی خودم را دارم و شاید خوشایند کسی نباشد اما باید به آن احترام بگذارند و قبول کنند یا اصلا دنبال نکنند.

 

کریمی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی