کیروش ایرانی، کیروش پرتغالی
صمد مرفاوی سؤال خوبی را مطرح کرده است؛ اگر کیروش این همه شاکی است چرا به همکاریاش ادامه میدهد؟ حقیقت ماجرا اما چیست؟ چون سؤال مرفاوی صحیح است و کیروش اگر با امکانات فوتبال ایران تضاد دارد چرا اینقدر حرص و جوش میخورد؟
او تصور میکند با غر زدن و گلایه کردن میتواند امتیازهایی از بخش سختافزاری بگیرد. اردوهای اروپایی امروز، بازیهای تدارکاتی در نظر گرفته شده و شرایط آبرومند تیم ملی ناشی از چیست؟
اگر کیروش غر نمیزد، دعوا نمیکرد، شهر را شلوغ نمیکرد و چیزی نمیخواست آیا همه چیز به همین سادگی به دست میآمد؟
تیم ملی ایران در اوج رقابتهای لیگ در اتریش اردو زده است؛ تیم ما به مصاف روسیه رفته. قرار است با پاناما بازی کند. بازیهای تدارکاتی دیگری برای تیم ما در نظر گرفته شده و همه این اتفاقات حاصل جنجالها و خواستههای کیروش است.
او زیادهخواهی نکرد، فقط اندکی گروکشی کرد تا با غر زدن و تاکتیک حمله اول و پرسینگ مهاجمان مقابل به هدفش رسید.
یک مورد دیگر را هم نباید از قلم بیندازیم؛ کیروش تیمش را دوست دارد. ایران را دوست دارد. او در هیچ جای دنیا به اندازه این سرزمین محبوب نبوده است. کیروش در کشور خودش پرتغال آدم محبوبی نیست.
در آفریقای جنوبی هرگز این میزان محبوبیت را تجربه نکرده. در مادرید او یک مربی نیمهمنفور بود. هرگز از یاد نبرید کیروش در ایران وارد یکی از دورانهای رؤیایی زندگیاش شد. مردی که وجاهتش را مردم پذیرفتند. دو بار با ایران به جام جهانی صعود کرد. یک بار در جام ملتها نزدیک بود به جمع 4 تیم برتر برویم. آن شکست دراماتیک مقابل عراق هنوز از یادها نرفته...
آنقدر با کیروش خاطرهساز بودهایم که نه او ما را فراموش کند، نه ما دست از سر کارلوس برداریم.
شاید در یک نگاه منطقی و به دور از احساساتگرایی مفرط، این مرد باید از ایران میرفت. ما هم دنبال یک مربی دیگر میرفتیم اما احساس مشترک و خاطرات روزهای خوب باعث شده تا هر دو با هم ادامه بدهیم. شاید این جام جهانی نقطه پایان همکاری با کیروش باشد اما یک احتمال دیگر هم وجود دارد؛ اگر یک تیم رؤیایی و خوب در روسیه داشته باشیم و نتایج معقول هم بگیریم، چه کسی دلش میآید این ترکیب را به هم بزند؟