برانکو وهویتی که به خانه اش بازگشت
چندان دورنیست روزهایی که وقتی عشقمان شکست میخورد دل ۴۰میلیون عاشق یکجا به درد می آمد،بلندفریادمیزدیم:حیاکن رهاکن و........ پرسپولیس من مرا آزار میداد ومی رنجاند اما اما اما......مگرمیشود پدر فرزندش رادوست نداشته باشد مگرمیشود مادر از دلبندش دل بکند مگر عاشق را عشق معشوقش امان میدهد؟
پای عشقمان نشستیم،سوختیم وساختیم ،خون دل خوردیم وجان کندیم تابه امروز.امروزی که پرسپولیسمان پرسپولیس شده ،ارتشی که حال سودای شکست دادنش آب در هاون کوفتن است .تیمی زخم خورده از تلاطم ستم ها که ازپس ناملایمات بیرون آمد،قد برافراشت وغرید.
پرسپولیس من اکنون سزاوار تحسین است پس باش تا با بودنت زندگی کنیم .پروفسورجان ممنون که غرور رابه مابرگرداندی،ممنون که امیدزندگیمان را ازنوبنانهادی.حال حس پیروزی حس همیشگی جمعه های غم زده ی ماست وغم شکست حسی بیگانه باماست.
خلعت قهرمانی جز تو تیمی را سزاوار نیست این خلعت را خودمان باعشق بر تن زخم خورده ونحیفت میپوشانیم .میدانم که نزدیک است روزی که هانی به یادپدرجام را بالاببرد و وزن زمین به اندازه ی ۴۰میلیون عاشق کم شود. به امید پرسپولیس جهانی.
موسی خواجوی