سانچی تا خدا پرواز کرد/ ماییم که غرق شده ایم
سانچی تا خدا پرواز کرد...
به گزارش پیروزی دیلی، انتظار را فقط کسی می فهمد که چشم به راه آمدن کسی موهایش سپید شده باشد. انتظار را مادران رزمندگان و شهدای مفقودالاثر خوب می دانند... انتظار را همسنگر یک شهید خود می داند... انتظار را یعقوب نبی بهتر از همه می داند... اما حالا انتظار را همسران و مادران کارکنان سانچی هم دیگر خوب می فهمند.
هرچقدر یعقوب چشم به در دوخت و آخر یوسف آمد اما کارکنان سانچی هرگز بازنگشتند.
هشت روز نبود! هشت ماه هم نه! هشت سال هم کم است برای مادری که موهایش سپید شد! هشتاد سال گذشت...
انتظار هر دقیقه و ثانیه اش، انگار هزار می گذرد...انگار به پای عقربه های ساعت وزنه ای سنگین آویخته ای... نمی گذرد که نمی گذرد، این را فقط همسران کارکنان سانچی می دانند که انتظار آدم را پیر می کند. با هر صدای زنگی، انگار رعشه می افتد بر تمام وجودت... منتظری یکی بگوید تمام شد اما افسوس که هرگز تمام نمی شود.
نمی دانم اسم تان چیست و اهل کدام خطه هستید اما انتظارتان برای بازگشت عزیزتان بی سرانجام ماند و حالا شما مانده اید و یک کوه غم که شریکی برایش پیدا نمی شود.
لعنت به واژه انتظار...
شما نمی دانید! انتظار آدم را یک شبه پیر می کند...تمام می کند چونان که گویی مرده ای و خاکسترهایت را باد برده باشد.
می گویند سانچی غرق شد اما تو باور نکن! سانچی اوج گرفت و تا خدا پرواز کرد.... این ماییم که غرق شده ایم.
**مرجان گلچین